روشنفکری ایران همانند بسیاری از موضوعات دیگر، پس از انقلاب ۵۷ دچار تحولات بسیاری گردید. مقالهی «چهل سالگان زیر سایه پدران» تلاش میکند شکاف میان جریان روشنفکری پس از انقلاب را ترسیم کند. محمدمنصور هاشمی که خود در حلقهی روشنفکران پس از انقلاب قرار دارد، به تبیین وضعیت این جریان با در نظر گرفتن ارتباط آنها با نسل قبلیشان میپردازد. مقاله با بررسی تاثیر نسل پیش از انقلاب در ظهور انقلاب ۵۷ به شخصیتهای تاثیرگذار دهه چهل اشاره میکند. نسلی که روشنفکریشان از منورالفکری دوره قاجار نشأت گرفته است.
محمدمنصور هاشمی مقاله را با این فرض اولیه آغاز میکند. روشنفکران پس از انقلاب از نسل جوان هستند. به زعم محمدمنصور هاشمی، این نسبت دادن جوانی به نوعی تخفیف دادن عملکرد روشنفکران نسل پس از انقلاب است. به یک سخن، این مقاله در پی نمایش اعتبار نسل روشنفکران پس از انقلاب است. او میکوشد این اعتبار را هم در هنر و هم در عرصه وسیعتر فرهنگ با مثالهای متعدد اثبات کند. در نحلههای فکری پس از انقلاب نشانی از دوقطبیهای پیش از انقلاب نیست و این رهایی به هنرهای تجسمی و سینما نیز راه مییابد. در جایی از متن مینویسد «نسل روشنفکران پس از انقلاب اصولاً ادعاهای کوچکتری را مطرح میکنند، ایدئولوژی را چندان ارج نمینهند و در مقابل به علوم انسانی بها میدهند، آرمانشهر ندارد و در عوض بیشتر آرمانهای شهری و مدنی دارد…». این نگاه مثبت به جریان روشنفکری پس از انقلاب در سرتاسر مقالهی محمدمنصور هاشمی وجود دارد. مقاله در جایی به کاستیهای این نسل نیز میپردازد اما نگاه او به آنان امیدوار و روشن است.
میگویند در اوایل انقلاب اسلامی یکی از وزرای ایران با همتای اهل شوروی خود دیداری داشته است. در آن دیدار وزیر سالخوردهی شوروی از وزیر جوان ایران میپرسد چندساله است. وقتی وزیر ایرانی پاسخ میدهد، همتای اهل شوروی ـ قاعدتاً به عللی که فهمش دشوار نیست ـ میگوید نوهای دارد همسن وزیر جوان که تمبر جمع میکند! این ماجرا به نظر من بیش از صرف یک اتفاق است و دلالت بر وضعیتی دارد نیازمند تبیین و تأمل. …