مایک کلی ( Mike Kelly)، هنرمند معاصر آمریکایی است که کار او طیف وسیعی از رسانهها را شامل میشود: طراحی، اسمبلاژ، کلاژ، حاضرآمادهها، اجرا(پرفورمنس) و ویدئو. کلی در این گفتوگوی کوتاه با توسط توماس مکاِویلی، منتقد هنری، دربارهی امر والا و امر غریب در فلسفه و هنر سخن میگوید.
بخشی از متن:
توماس مکایویلی: فروید در همان آغاز مقالهاش، امر غریب آشنا میگوید:
«امر غریبآشنا به هرآنچه هولناک است، آنچه خوف و وحشتی خزنده و خاموش را برمیانگیزد، تعلق دارد». این گفته مستقیماًمتون قرن هجدهمی دربارهی امر والا را به یادمان میآورد. مایک کلی: درست است. شباهت زیادی به ادموند برک دارد. و همچنین کانت که احتمالاً از بسیاری از نظرات برک در مورد امر والا اقتباس کرد، اما در جهت جالبی آنها را بسط داد. از نظر برک هر چیزی که آنقدر گسترده و «غیرِ خود» بود که گویی وجودش سوژهی مشاهده کننده را به نابودی تهدید میکرد امر والا محسوب میشد. یعنی شاهد چیزی هستی که معنای درونیاش عبارت است از نابودی خود تو. فکر میکنم مینیمالیسم به این معنا امر والاست. اما کانت به این نکته اشاره کرد که هر تجربهای که طی آن فرد به طور خودخواسته تحت استیلای نیرو یا گونه ای عظیم تر از خود درآید، امر والاست و این تغییر مسیر جالبی بود.
از چهار نمونهی معروف نام بردی که فکر میکنم ابتدا ادیسن، بعد برک و بعد کانت از آن استفاده کردند: قلهی کوه، طوفان دریا، توصیف میلتون از دوزخ و ابدیت. چکیدهی برک از موضوعاتی که امر والا محسوب میشوند را بسیار دوست دارم. جدا از فهرست تجربههای حیرت انگیز، هراسناک، رعبآور و خوشایند. آنچه کانت مطرح کرد این بود که کنش اخلاقی نیز امر والاست. چراکه آن نیز شامل انکار خود در مقابل مسئلهای بزرگتر میشود. درست است. اما میتوان ریشهی آن را گفتمان اصلی امر والا دانست، یعنی.. .