مقاله «قاب گرفتن امر دیداری: از آلبرتی تا مایکروسافت»، به این موضوع اشاره دارد که ما دنیا را از چه طریق میبینیم و میشناسیم. از میان یک پنجره، در یک قاب، روی یک پرده. چگونه قاببندی شدن دنیا میتواند اهمیتی برابر با محتویات درون قاب داشته باشد؟ پنجره، به عنوان یک مجاز معماری و تجسمی برای قاببندی تصاویر، تاریخ فرهنگی عمیقی را از سر گذرانده است. پنجره، در مقام یک ورودی در فضاهای معماری، استعارهی عامی برای قابهای متنوع به دست میدهد که قرینههای مجازی پنجرهاند. قاب پرده تصاویر متحرک، مانند قاب پنجرهی معماری، حاکی از گونهای جدایی–گونهای گسست هستی شناختی–میان سطح مادی دیوار و منظرهایست که درون دریچه دیوار وجود دارد. پردهها بدل به جزء فراگیری از تجربهی روزمره شدهاند.
پردههای نمایش همچون دیوار بیرونی، ساختمانها را آراستهاند. استودیومهای ورزشی تلویزیونهای پرده عریض را به صحنهآرایی فضای پیشصحنه اضافه کردهاند. محدودهها و چندگانگیهای قابهای دیداری ما مرزها و چندگانگیهای دنیاهامان را تعیین میکنند. تصویر «مجازی» پیش تاریخی طولانی دارد: آیینهها، نقاشیها، تصاویر تولیدی اتاق تاریک، عکسها و فیلمهای متحرک، همگی حاصل بازنماییهای باواسطه در قالب گونههایی «مجازی»اند. همین که واژه «مجازی» از تداعی تحمیلی خود با «دیجیتال» رها شود، میتواند به طور دقیقتر به خصیصه هستی شناختی، و نه یک رسانه ویژه، اشاره داشته باشد.
یکی از مولفههای مهم این متن این است که پردههای سینما، تلویزیون و رایانه جایگزن پنجرهی معماری شدهاند. – به کیفیت مجازی تصاویر بازنمودی مربوط است. آیا پنجره استعارهای از پرده نمایش شده است؟ استعارههای پنجره، آیینه، قاب و پرده، دچار آشفتگیهای لغزان گفتمان ناشی از مجاز جزء به کل و جابهجاییاند. اما نکته مهم در این کنش متقابل پویا میان مکان سوژه نگرنده و منظره قاب شده چیست؟ در این زمینه میتوان نگاهی به مقاله «پنجرههایی که باز نمیشوند» هم داشت.
بخشی از متن:
ما دنیا را از طریق آنچه میبینیم میشناسیم: از میان یک پنجره، در یک قاب، روی یک پرده. ازآنجاکه بیشتر وقت خود را با خیره شدن به قاب سینما، تلویزیون، رایانه، و نمایشگرِ دستی ـ «پنجرههایی» پُر از تصاویر متحرک، متنها، نمادهای تصویری، تصاویر گرافیکی سهبُعدیـ میگذرانیم، چگونگی قاببندی شدن دنیا میتواند اهمیتی برابر با محتویات درون قاب داشتهباشد. …