معرفی مقاله:
مقالهی «فقدان تولید هنر به عنوان ابزاری برای ایجاد تغییر» نوشتهی هادی مومنی است. این مقاله نگاهی به چهارمین دوسالانه دیوارنگاری شهری تهران است. شکلگیری دیوارنگاری در ایران در معنای امروزی بر اساس منابع موجود، نشاندهنده آن است که (نقاشی دیواری) بعد از انقلاب آغاز و در ادامه در سالهای جنگ به شکل نظاممندتری ادامه پیدا کرد. یعنی زمانی که مردم – قربانیان و فاتحان – میخواستند تاریخشان را در خاطرهی جامعه حفظ کنند.
دیوارنگاریها در آن زمان به وجود آمدند و بهسرعت در تمام کشور پراکنده شدند. در معنای کلاسیک هدف دیوارنگاریها، انتقال گذشته به زمان حال، برای الهام بخشیدن به آینده است. با دربرداشتن چنین معنای میانجیگری و سمبولیکی، هر اثر دیوارنگاری، بهطور غیر محسوس انسانهایی با خاطرات متفاوت از گذشته را در مسیری قرار میدهد تا درکنش با یکدیگر و در کنار یکدیگر خاطرهای را که در پس پشت منظرهی این اثر یادبود وجود دارد، تجربه کنند؛ اثری که بهعنوان یک وضعیت فراگیر. یک آرمان تاریخی است که برای نسلهای آینده به یادگار خواهد ماند.
بخشی از متن:
در ابتدا، «هنر عمومی» بهمنظور ثبت اعمال انسانها خلق میشد. به همین دلیل میتوان از آن بهعنوان پیشرفتی درزمینهی تاریخ بشر یادکرد؛ از نقوش درون غارها در دوران باستان گرفته تا مجسمههای یادبود و تزئینات معماری در ساختمانهای قرونوسطی و به دنبال آن دورهی رنسانس تا تمام فعالیتهای جامعهمحور در عصر حاضر.
در ترسیمی واقعبینانه، هنر عمومی اغلب بهعنوان ابزار و وسیلهای برای طراحی شهری و بازسازی حومهی شهری تلقی میشود. بهمنظور یکپارچهسازی میان مسئولین محلی و جوامع، هنر عمومی بهعنوان یک راهگشا میتواند از مرزبندیها عبور کرده. به مسائل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بپردازد. بهجای یادبودوارگی، هنر عمومی میتواند مفهومی از تاریخ محلی ارائه دهد. مفهومی که درعینحال قالبی باشد برای صدای ساکنین؛ تا از این راه بتواند به احساس هویت فردی ـ اجتماعی مرکزیت بخشیده و اتحاد ایجاد کند. بعلاوه، هنر عمومی یک رسانهی تأثیرگذار در برقراری ارتباط است، مخصوصاً در جریان همکاری میان هنرمند و جامعه.