از متن مقاله:
شهر مدرن محل منازعات فضایی است. انواع نشانگان بصری میکوشند قلمروی بیشتری از افق دیداری شهروندان را اشغال کنند. میان نهادهای شهری، سرمایهگذاران، دفاتر تبلیغاتی و حتی مغازهداران خُرد منازعه روزافزونی برای پرکردن هر سطح خالیمانده در جریان است؛ روی وسایل تردد عمومی، دیوارهای خارجی ساختمانها، جداول پیادهروها، کفپوشها و مترو. هر گروه میکوشد بهمیانجی تصویری صریحتر یا نوعی نمادگان خصلتنما «حضور خود» را تداوم ببخشد و موقعیتی پایدار در حافظهی بینندگان به چنگ آورد. در یک نگاه کلی میتوان این تصویریشدن فضا را در دو جهت بازخوانی کرد؛ از یک سو نشانههای ترغیبکننده میکوشند با کولاژ نمادهای آشنا، میل مصرفکننده را هدف بگیرند و از سوی دیگر انواع «پندها و شعارها»ی اخلاقی میکوشند نظام رفتار و عملکرد شهروندان را کنترل و تعیین کنند. خارج از کارکرد مشابه این دودسته، یعنی همان پرکردن محدودهی بصری و اشغال جایگاهی در حافظه، میتوان میانشان جنگی خاموش را مشاهده کرد. نشانههای دستهی «میلاندوز»، مجهز به ابزار پیشرفتهی طراحی و تکنیکهای سرهمبندی دیجیتالی، در یک دهه گذشته در سطح شهر تهران عملاً پیروزیهای بسیاری را کسب کردهاند. با گسترش همزمان بازار مصرفی و واردات محصولات جهانی و رشد رسانههای تصویری، مانند تلویزیون، عاملان اقتصادی میتوانند با از آنِ خود کردن مضامین گرافیکی جهانی و تعدیل نسبی آنها، همان کارکرد را در نمادپردازی شمایلهایشان بازتولید کنند؛ اما دستهی دوم، بهدلیل پافشاری بر رسانههای سنتی، مانند خط یا تصاویری که بهمرور از خاطرهی جمعی مخاطبان رخت بربسته است، در مداخلات خود شکست بزرگی را تجربه میکند؛ پس معضل بزرگ دستهی دوم از دو ضعف ساختاری ناشی میشود: تحلیل منابع تصویری منطبق بر سنتهای موردنظر و ناتوانی در بازتولید آنها بهمیانجی فرمهای بصری نو و بحران درون ذات خود این مبانی که دیگر قادر به صورتبندی کلیت بخش تغییرات پردامنه فرهنگیـ زیستی تازه نیستند. برای رفع این معضلات نهادی مانند شهرداری میکوشد میانجی نوعی ارتباط مسالمتجویانه با رقیب باشد؛ بهتعبیر دیگر، مخاصمهی صوری میان ایدئولوژی سیاسی مبتنی بر تهذیب نفس و ترغیب میل مصرف باید بر سر میز مذاکره بنشینند. بااینهمه این مذاکره، بیش از آنکه خود را در صورتهای گرافیکیـ بصری نشان دهد، در اختصاص فضاهای عمومی و مشارکت مستقیم در فرایند سرمایهگذاریهای تجاری روی داده است…