بخشی از متن:
- از من دعوت شده که اگر مایل هستم در مورد شمارهی پیشین جوابیه بنویسم. مایل هستم. اما شخصاً کسانی را ستایش میکنم که باعث میشوند دیران برایشان جوابیه بنویسند. مثل نویسندگان شمارهی پیشین. تحریک دیگران به جوابیهنوشتن کار فوقالعادهای است.
- بعضی فكر میكنند بهشان توهین شده. شخصاً توهینآمیزند. بهخصوص وقتی اسم ببری توهین میشود. باید همیشه بگویی فلان دسته از چیزها فلان طور است. ولی دربارهی فلان چیز نباید حرف بزنی. نقد اساساً به نظرشان فحش میآید. چهرهی منتقد را كه میبینند، حتا از دور، بهشان توهین میشود. رنگ چهرهشان برمیگردد. تجربه نشان داده كه محضر هنرمندان بسیار مطبوع است، از هر قشر دیگری مطبوعتر، اما باید در حضورشان راجع به دیگران حرف زد تا مطبوع بماند. دوست هنرمندی داریم كه همیشه راجع به مادر سایر هنرمندان صحبت میكند. و محضرش مطبوع است.
- شمارهی پیشین نمونهی بسیار خوبی از كار مطبوعاتی است. برای مثال، ایمان افسریان اسطقس نوشتهاش محكم است و گام به گام جای پایش را محكم میكند و جلو میرود. فقط با محتوای حرفهایش موافق نیستم.
- روی جلد مجله بسیار زیركانه است. با این هیچ میشود به بیش از یك میلیون نفر غذا داد. هیچ بسیار گرانی است. و ضمناً چون فارسی است اینقدر میارزد. اگر nothing بود زیاد نمیارزید اما چون هیچ است برای خودش something است.
- اما ضمناً شاید فراموش كردهاند كه بسیار زیباست. بسیار زیبا. بسیار زیبا. تناولی واقعاً میارزد. چهقدرش را دیگران تعیین میكنند. اما دلمان نمیسوزد كه هیچ را بخرند. اساساً چرا دلمان بسوزد وقتی چیزی را میخرند؟ این چیز، همیشه هیچ است. به تمام معنا. بگذار یكبار هم كه شده هیچ را بخرند. به یك معنا. كسانی كه آثار هنری را میخرند اساساً آدمهای مهملی هستند. اثر هنری را باید هدیه داد یا جایی به صوابدید عموم نصب كرد یا نگهداری كرد به خرج عموم و به صوابدید كارشناسان به نیابت از عموم (وقتی كه عموم از نوعی باشند كه فكر میكنند تعیین كیفیت برای اثر هنری لازم است) و یا دور ریخت و از نو ساخت، مثل تلویزیون ترانزیستوری، چندتایش را هم در موزه گذاشت كه بعداً بشود كودكان را با اتوبوس به دیدن آن برد. من شخصاً طرفدار نگهداری كپی آثار هنری هستم، كپی خوبِ نقاشی خوب بسیار دلچسب است، پوسترهای عالی با تیراژ محدود همیشه از بهترین نقاشیها جذابترند، طراحی وقتی دیتیل گرفته و چاپ میشود به مراتب زیباتر است و غالب آثار تجسمی وقتی در ابعاد بزرگ در نسخههای متعدد تولید میشوند عالیاند مثل آن دسته از آثار مفهومی كه با یادداشت كردن منتقل میشوند. آثار دیجیتال هم كه گفتن ندارد، اینقدر فوقالعادهاند كه كپیهایشان هم اصل است. از آن طرف هم، اثر هنری اگر هم قیمت داشته باشد خوب است مثل كتاب باشد كه قیمتاش ربطی به محتوایش ندارد. بهترین وضعیت این است كه هنرمندان زیاد باشند و تعداد آثار هنری قابل تحمل هم همینطور و هركسی وسعاش به هنر خوب برسد و هنرمندان هم تعدادشان بیشتر از آن باشد كه بتوانند پشت سر هم حرف بزنند. آدمها تندتند چیز تولید كنند و حرفهای هوشمندانه بزنند و آنهایی هم كه چیز خوبی ازشان درنمیآید از دیگران بخرند. به همین دلیل هم مجموعهداران آدمهای مهملی هستند چون خلاقیت ندارند. من شخصاً آنهایی را كه مجموعهی كبریت یا تمبر دارند ترجیح میدهم چون كبریت و تمبر چاپ میشود و خود شخص نمیتواند به راحتی تولید كند. حمایت از هنرمند هم دلیلی ندارد حتماً با خریدن اثرش باشد، به جای اینكه هیچاش را بخرند، میتوانند بلاعوض كمك كنند. انواع و اقسام اقامت هنرمند و جایزه و غیره هست كه میشود دربارهی اخلاقیات مرتبط با آن بحث كرد، اما اساساً تأمین خورد و خوراك هنرمند و وسایل كارش كار بسیار درستی است. دركل میخواهم این را بگویم كه اگر اثر هنری را اساساً میشود خرید و فروخت دیگر دلسوختن ندارد و دغدغهی اینكه آیا ربطی میان قیمت اثر و كیفیت آن هست به منتقد مربوط نمیشود، به شخص مهملی ربط دارد كه اثر را میخرد. …