نظریهی اصلی فتیشیسم محصول جنبش فکریای در اروپای قرن هجدهم بود. معمولاً از فتیشیسم به عنوان روشنگری یاد شده است. این جنبش فکری به یک باور خاص مشروعیت بخشیده. اینکه هنرهای زیبا و قضاوت زیباییشناختی حوزهای خودبسنده از تجربهی انسانی را شکل میدهند. ویلیام پیتس در این مقاله مفاهیمی چون فتیشیسم، زیباییشناسی (استتیک) و توتمیسم را شرح میدهد. با اشاره به زمان شکلگیریشان سعی کرده نگاهی جامع به این مقوله داشته باشد. به گفتهی او این واژهها معرف تلاشهای فلسفی برای نظریهپردازی در خصوص فرایندهای ذهنی و نمودهای اعتقادی خاص، ویژهی رابطهی مستقیم ذهن ادراککننده با مادیت حسّانی هستند. به زعم او فتیشیسم پرستش مستقیم اشیای مادیـ زمینی خاص است. اشیایی که بدانها قصدیت شبهمشخصی و قوای الهی اعطا شده است که قادر به برآوردن امیال و خواهشهای دنیوی هستند.
پیتس در مقالهی خود سعی کرده فتیشیسم را از نگاه فیلسوفانی چون کانت در دو کتاب «ملاحظاتی در باب احساس امر زیبا و امر والا» و «نقد قوهی حکم» و دیگر روشنفکران اواخر قرن هجده و اویل قرن نوزده همچون هگل و دیگران گستردهتر بررسی کند.
برای مطالعهی تمام مقالات مهدی نصرالهزاده اینجا را کلیک کنید.
بخشی از مقالهی فتیشیسم:
بُعدی از تجربهی انسانی که در روانشناسیهای عقلانیِ مستقر، بر گرفته از رنه دکارت و جان لاک، به نخوی نابسنده شرح و تبین شده است. در یک طرف، نظریهی فتیشیسم بخشی از نقد روشنگری بر خرافهپردازی دینی را شکل داده، و در طرف دیگر نظریهی زیباییشناسی معرفِ تلاش موفق صورت گرفته است برای شناسایی آثار هنری و احساس زیباییشناختی به عنوان اموری که حوزهای متمایز از تجربهی روشنییافته را تشکیل دادهاند، حوزهی کاملا مستقل و متمایز از حوزهی مخصوص اشیای قدسی و باور مذهبی و نیز متمایز از اشیای سودمند و تعقل اقتصادی…