از متن مقالهی «شهر و دیوارنگاریهای پیشگامان معاصر ایران»:
فارغ از گستردگی امکانات اجتماعی و بهرهمندی از کیفیت و کمّیت دستمایههای متعدد زندگی، آنچه شهرِ پرازدحام تهران را در قیاس با دیگر شهرهای ایران متمایز میکند عرصهای است که با عنوان گرافیک شهری شاهد هستیم. بدیهی است که چنین امکانی تمایز خود را از خصلت پایتختبودگی و تجمیع سرمایههای مادی اخذ کرده است و این تکثرگرایی غالب جوامع شهری و روبهتوسعه را دربرمیگیرد؛ با وجود این، وجوهاتِ افتراق بسیارند. حالاینکه میتوان با ردیابی تمایزها و شباهتها، به نسبت آنچه در تعریف کلی این موضوع عرضه میشود، اندکی دربارهی شاکلهی دستیابی به آنچه در اینجا منظر شهری قلمداد شده است بحث و بررسی کرد.
فعالیتهای سازمان زیباسازی شهر تهران در برگزاری رویدادهای مختلف هنری در طی چند سال اخیر و در طول هر سال مؤید چشماندازهای متفاوتی در مقایسه با سالیان قبلتر شده است. گوناگونی ِاین نمونههای اجراشده در سطح شهر تهران در ساخت احجام و جانمایی مجسمهها و نقاشیهای دیواری و چیدمانهایی در راستای موضوع و محتوای موردنظر سازمان نمود یافته است. در بسیاری از موارد، طرح و اجرای برگزاری رویدادها با میزانی از نواقص و ایراداتی همراه است که بیش از هر چیز نتیجهی حاصل را ناشی از فقدان تجربه در این مسیر خاطرنشان میکند. همواره یکی از شایعترین مسائل در این زمینه که میتوان دربارهاش بیشتر بحث کرد (و حتی در مجالی دیگر به آن پرداخت) شیوهی انتخاب آثاری است که در موقعیت یک اتفاق خلاقانه از ویژگیهای بسیاری برخوردار بوده، اما بهواقع با یک پیشامد هنر شهری ارتباطی نداشته است.
اخیرا روی دیوارهایی در شهر تهران نقاشیهایی را میبینیم که با عنوان پروژهی «پیشگامان نقاشی معاصر ایران» به تصویر درآمدهاند. برای آنانکه با پیشتازان این عرصه آشنایند و از اجتماع هنرهای تجسمی محسوب میشوند دیدنِ چنین نقاشیهایی روی دیوارهای شهر مواجههای است دلچسب و کمنظیر؛ اما ضروری است در این باره و در ابتدا سؤالاتی را مطرح کرد که میزان موفقیت حاصلشده را سنجید. در وهلهی اول، چگونگی انتخاب و برگزیدن منطقهای از شهر تهران مطرح بوده که با ساختار و ویژگیهای مشخصی همراه است. برگزیدن اغلب دیوارهایی از مناطق مرکزی شهر بهمنظور نمایش و اجرای این نقاشیها که در طی زمان بهواسطهی اماکنی چون موزهی هنرهای معاصر، دانشکدههای هنر، گالریها و نگارخانههای متعدد، منازل و دفاتر و آتلیههای هنرمندان، همچنین کافهها و کتابفروشیها به پایگاهی فرهنگی و هنری مبدل شده است یقیناً خوشایند قشری از جامعه است که هر روز بهنوعی با مسئلهی تصویر روبهرو هستند؛ بااینحال و با وجود چنین ویژگی شاخصی که تقریباً کوچهوخیابانهای این مناطق را با هویت مشخصی معرفی میکند، اقشار دیگری در حال کار و زندگی هستند که با این شاخص تناسبی ندارند. به نظر میرسد انتخاب این منطقه از شهر و دیوارهای آن بیش از هر چیز مخاطب خاص را جامعهی هدف خود قرار داده است؛ با این نگرش که پیوسته این آثار درمقابل دیدگان بخش اعظمی از قشری واقع میشود که خودشان دغدغهمند هنر هستند. بهتر است برای روشنشدن ماجرا از مصداقی سخن بگوییم که در قوارهی خود ارزشمند تلقی شده است.
پیش از اجرای نقاشیهای پیشگامان معاصر ایران، در دو دورهی پیاپی، در سالهای ۹۴ و ۹۵، رویداد «نگارخانهای بهوسعت یک شهر» را با توجه به آثار قدما و پیشروانِ هنر تجسمی تجربه کردهایم. آن رویداد با پویایی آغاز شد و امید آن میرفت که پروژهای ماندگار و مستمر باشد (و البته ماهیت پروژهی نقاشی دیواری پیشگامان نقاشی معاصر ایران متمایز است) حرکتی بود که مطرحکردن و عملیشدنش به چنین ایدهی کمترکارشدهای در شهر تهران انجامید…