معرفی مقاله:
در ادامهی سلسله بحثهای پیرامون “خوانش عکس” و “نگاه عکاسانه” متنی از کریستین متز با عنوان “عکاسی و بتواره” منتشر کردیم. در متن حاضر نگارنده ابتدا به تفاوتهای بنیادین میان عکاسی و سینما میپردازد. سپس متز میکوشد از تأثیرات مفهوم “بتواره” بر “دیدن عکاسانه” سخن گوید.
.
مطالعهی مقالات بیشتر پیرامون مفهوم “دیدن عکاسانه”
اگر علاقهمند به مطالعه پیرامون مفهوم «بتواره» هستید، متن «بتوارهپرستی» به قلم زیگموند فروید را به شما پیشنهاد میکنیم.
.
بخشی از مقاله:
برای شروع برخی از تفاوتهای اساسی میان سینما و عکاسی را برمیشمارم. شاید این تفاوتها شناخته شده باشند. اما باید آنها را تا حد امکان با دقت واکاوی و تعریف کرد. چراکه آنها تأثیری تعیینکننده بر وضعیت هرکدام از این فرمهای بیانی در قبال بتواره و بتوارهپرستی دارند.
اولین تفاوت: اندازه زمانی/مکانی کلام (lexis)، طبق تعریف ارائهشده برای این واژه از سوی نشانهشناس دانمارکی لویی هیلمسلف، کلام واحد اجتماعی شدۀ خوانش و دریافت است: در مجسمهسازی، مجسمه؛ در موسیقی، قطعه.
بدیهی است که سخن در عکاسی، یک مستطیل کاغذیِ خاموش بسیار کوچکتر از سخن سینمایی است. حتی وقتی یک فیلم تنها دو دقیقه به طول میانجامد، این دو دقیقه به وسیله صدا، حرکت و غیره گسترش مییابد. تازه به سطح متوسط پرده و خودِ واقعیت نمایش اشاره نکردیم. به علاوه کلام عکاسی طول زمانیِ ثابتی ندارد. بلکه به تماشاگر بستگی دارد که ارباب نگاه است. در حالی که زمانبندی کلام سینمایی را فیلمساز از پیش تعیین میکند.
بنابر این به قول پیتر وولن از یک سو یک زمان «بازنگاری آزاد» داریم و از سوی دیگر «یک زمان خوانش تحمیلی» به لطف این دو ویژگی (کوچک بودن، امکان یک نگاه طولانی و کشدار)، عکاسی بیشتر یا محتملتر است که به عنوان یک بتواره کارآیی داشته باشد.
تفاوت مهم دیگر مربوط به کاربرد اجتماعی، یا دقیقتر بگوییم (چون سینما و عکاسی هر دو کاربردهای متعددی دارند) مربوط به کاربرد مشروع و اصلی آنهاست.