معرفی مقاله:
ماریا آنتونلا پلیتزاری به تاریخچهی عکاسی ایتالیا پرداخته است. تاریخ عکاسی ایتالیا، به دلیل موانع زبانی و همچنین به دلیل در حاشیه ماندنِ بازار هنری این کشور در مقایسه با بازارهای هنری اروپایی و آسیایی، چندان شناختهشده نیست. از عرصهی عکاسی ایتالیا فقط چند نام ــ برادران آلیناری، براگالیا، پاپاراتزی، جاکوملی و نام دو سه عکاس معاصرــ برای غیر ایتالیاییها آشنا هستند و این در حالی است که عکاسی در این کشور تاریخچهای بسیار متمایز دارد.
.
بخشی از مقاله:
نخستین عکسهای ایتالیا حال و هوایی راکد و ایمن از گذر زمان دارند. بناهای بزرگ باستانی، ویرانههای شهرهای کهن و زمان حالی که هنوز زیر سایهی گذشته است در این عکسها غالب هستند. در نخستین سالهای ظهور داگرئوتایپ، ایتالیا موزائیکی از دولتهای متخاصم محلی بود، اما این درگیریها باعث نشد این کشور از این نوآوری دور بماند و بسیاری از داگرئوتایپیستهای فرانسوی با دوربینسازان، مهندسان و نقاشان ایتالیایی همکاری میکردند. هرچند در کشورهای دیگر فرایند داگروتایپ را بیشتر برای عکاسی پرتره به کار میبردند، مهمترین کاربرد آن در ایتالیا ثبت تصویر آثار برجستهی معماری بود و مخصوصاً رم برای هنرمندان حرفهای که میخواستند شکوه معماری باستانی را به واسطهی داگروتایپ ثبت کنند جاذبهای بینظیر داشت. ایتالیای پر از شاهکارهای معماری عرصهی رقابت خارجیهایی شد که در پی حفظ باقیماندهی زیبایی کهن این سرزمین بودند. در همین سالها، فردیناندو آرتاریا، ناشر میلانی، پروژهای با هدفی متفاوت آغاز کرد: گردآوری مجموعهای تصویری از ایتالیا که روحیهی ملیگرایی را تقویت کند. گرچه تمرکز آرتاریا فقط بر شهرهای ایتالیا (میلان، برِشا، کُمو، جنوا، فلورانس، رم، پیزا، ناپل، پادوا و ونیز) بود، اما نگاه او از سنت متعارف آن روزگار فراتر میرفت و یادبودهای شهری، فضاهای مربوط به طبقهی متوسط (کافهها و نمایشخانهها) و مراکز عمومی (بیمارستانها و گورستانها) را هم ثبت میکرد.
در همین سالها بود که هنرمندان ایتالیایی و غیر ایتالیایی کالوتایپ، فرایند عکاسی ابداعی هنری فاکس تالبوت، را هم به کار گرفتند. این اختراع برای کسانی که میخواستند بافت سنگهای بناهای تاریخی و زیبایی چشماندازهای ایتالیا را ثبت کنند بینظیر بود: کاغذ نگاتیو وزن چندانی نداشت و میشد آن را از پیش آماده کرد و از طریق پست برای دیگران فرستاد. از همه مهمتر، چاپ چند نسخه از یک عکس هم ممکن بود. این ویژگیها باعث شدند کالوتایپ، در مقایسه با داگروتایپ، در ایتالیا رونق بیشتری داشته باشد. کالوتایپهای افرادی مثل ریچارد کالوِرت جونز هم جاذبههای متعارف ایتالیا را از نگاه گردشگران دورهی ویکتوریایی ثبت میکردند و هم روایتگر برداشتهای شخصی خالقانشان بودند. در این میان، کالوتایپیستهای فرانسوی در ایتالیا ــ مخصوصاً در رمــ جامعهای هنری ساخته بودند که میتوان آن را از نخستین محافل عکاسان به شمار آورد؛ جامعهای که اعضایش سبک زندگی، بلندپروازیهای خلاقانه و دستآوردهای فنی مشابهی داشتند.
لوییجی ساکّی، عکاسـ ناشر برجستهی میلانی، از مهمترین شخصیتهای هنری ایتالیا در سالهای آغازین ظهور عکاسی به شمار میرود؛ نقاشـتصویرسازی که در میانههای دههی ۱۸۴۰ با کالوتایپ آشنا شد و احتمالاً نخستین کالوتایپیست ایتالیایی بود. ساکّی در ۱۸۵۱ مجموعهای از صد عکس از شمال، مرکز و جنوب ایتالیا منتشر کرد که شکوه ساختمانهای تاریخی را، به شیوهای متفاوت از سنت تصویری آن روزگار و با زاویههای دید کمنظیر، ثبت کرده بودند. او معتقد بود که عکاسی ابزاری مناسب برای تقویت روحیهی ملیگرایی است و اشتیاقش برای ثبت زیباییهای ایتالیا، از شمال تا جنوب، تلاشی بود برای یکپارچه کردن شبهجزیرهای چندـپاره و ترویج آگاهانهی دیدگاهی سیاسی به واسطهی عکاسی.
گرچه رؤیای خلق مجموعهای عکاسانه از یادبودها و گنجینههای هنری ایتالیای غوطهور در گذشته رؤیایی خوشآیند بود، اما زمان سربرآوردن ایتالیایی امروزیتر رسیده بود. هدف فرایند سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نوخیزی این بود که قدرت ایتالیا را در اروپا احیا کند. عکاسان ایتالیایی این دوره (سالهای ۱۸۴۹ تا ۱۸۷۰) تصاویری بیسابقه از ویرانههای بهجامانده از جنگهای دولتهای محلی ثبت کردهاند و آثار بعضی از آنها، مثل کالوتایپهای استفانو لِکّی، را میتوان از نخستین نمونههای گزارشهای تصویری از جنگ به شمار آورد. این عکسها دژها و روستاهایی را که میدان نبرد بودهاند به تصویر کشیدهاند و لحظههای تاریخی فداکاری و خونریزی را ثبت کردهاند.