کیانا فرهودی در این مقاله از همهگیری عکاسی بعد از رواج اینترنت و تأثیرات آن و نحوهی شکلگیریاش میگوید.
اولین وبسایتهای میزبانی تصاویر در سالهای میانی دههی ۹۰ پا به عرصهی وجود گذاشتند و امکان به اشتراکگذاری تصاویر و دیگر فایلهای رسانهای را برای کاربران فراهم ساختند. وب شاتس، اسماگ ماگ و فضاهایی که یاهو در اختیار کاربران خود قرار میداد، از اولین نمونههای فضاهای اشتراک تصاویر بودند که کاربران با ایجاد یک حساب کاربری به صورت رایگان به فضایی با ظرفیتی محدود برای بارگذاری محتوای مورد نظر خود دست مییافتند. کاربرد اولیهی این فضاها، به اشتراک گذاری تصاویرِ عموماً خانوادگی و شخصی بود، به این صورت که هر فرد یک “گالری شخصی” داشت که عکسهای خود را در آنجا قرار میداد و هرکس که به آدرس این گالری دسترسی داشت، میتوانست عکسها را ببیند.
با گسترش تجربهی عکاسی دیجیتال و عکسهایی که فقط با یک کلیک به رایانه منتقل میشدند و فرآیند چاپ و اسکن را از سر نمیگذراندند ذخیره و بایگانی کردن عکسها سادهتر شد، بایگانیهای معمولی به بایگانیهای دیجیتالی تغییر یافتند و پروندهها پر از تصاویر عکسهای خانوادگی و تصاویرِتجربیات و کنجکاویهای عکاسانهای شدند که همگی در کنار هم بر روی رایانههای شخصی و ـ بعدها ـ وسایل قابل حمل ذخیرهی اطلاعات همچون هاردهای اکسترنال نگهداری میشدند. البته امروز وجود تلفنهای همراه دوربیندار و دوربینهای کوچک، تا حد زیادی فاصلهی بین بومیها و توریستها را از میان برداشته و دیگر تشخیص مرز بین سوژه و عکاس به آسانی امکانپذیر نیست.
بخشی از مقاله:
دوربین عکاسی به هر حال همیشه جزو وسایلی بوده که از آنها به عنوان اقلام ثانویه یاد میکنیم، ابزاری که وجود یا عدم وجود آن حیاتی نیست و گاهی حتی در گذشته مالکیت آن به نوعی فخرفروشی تعبیر و مالک دوربین به عنوان فردی شناخته میشد که تلاش داشت تا خود را به یک شیوهی جدید زندگی منتسب کند.
در فضاهای غیر شهری، دوربین عموماً به عنوان وسیلهای برای ثبت تجربیات غریب سفر به کار میرفت، تجربیاتی که فرد را به ثبت دائمی و همراه داشتن آنها به عنوان سوغات سفر ترغیب مینمود.
تجربهای نه چندان غریب برای همهی ما که زمانی، جایی دوربین به دست از مردم یک روستا یا زیبایی یک آبشار و تصویر خانههای رنگی و مناظر زیبای دریا و رملهای کویر و غیره عکس گرفتهایم؛ گویا دوربین به وسیلهای بین ما و دنیای اطراف تبدیل شده است. وقتی دوربین به دست میگیریم، همه چیز در هالهای از جذابیت فرو میرود و عطشی وسواسگونه برای ثبت و جلوگیری از از دست رفتن آنچه میبینیم بر عکاس ـ ماـ مسلط میشود. اینجاست که در برابر چشمان ساکنان، به مسافرانِ غریبْ رفتارِِ دوربین به دست، تبدیل میشویم. دوربین ما را به یک توریست همیشگی تبدیل میکند.
این روزها تصویر کابوسوار متصور سانتاگ از کرخت شدن ناخودآگاه در برابر هجوم تصاویر، شکلی واقعی به خود گرفته و دیدن اینکه هرکس دوربینی دارد که هر لحظه آمادهی تصویر و فیلم گرفتن است، چیز عجیبی نیست. ولی هنوز تعداد کسانی که دوربین به دست و “آگاهانه” در خیابانها به دنبال یک “تصویر” میگردند، از تعداد جمعیت کنجکاوی که با تلفنهای همراه خود از یک صحنهی تصادف فیلم یا عکس میگیرند، کمتر است. گسترش فنآوری تصویری، راه را برای نگاههای کنجکاوی باز کرده که زندگی دیگران را به واسطهی ابزار و اسباب پیشرفته رصد میکنند، نگاههایی که معنای فضای شخصی را دگرگون ساختهاند، آنها میتوانند حاصل نظربازی خود را به راحتی و به واسطهی شبکههای عظیم اجتماعی و پایگاههای به اشتراکگذاری فایلهای چندرسانهای با هزاران چشم دیگر سهیم شوند، سهیم شدنی که گاه به قیمت از دست رفتن جان “سوژه” ای تمام میشود که این “دیده شدن” را تاب نمیآورد.
دنیای تصویر و تجربهی دیداری به شدت و هر روز در حال تغییر است، اینترنت و فضاهای مجازی میزبانی تصویر، این تجربه را گسترش دادهاند و تقریباً همهی افرادی که به اینترنت دسترسی دارند، میتوانند به راحتی و با صرف کمترین هزینه و اغلب به صورت رایگان فضایی در فلیکر، آلبومهای شخصی موجود در گوگل، تامبلر و توئیتپیک و دیگر پایگاههای مشابه برای به اشتراکگذاری تصاویر خود پیدا کنند.