معرفی مقاله:
در طول چهار دهه اخیر که حرفه طراحی گرافیک محیطی رشد کرده و جایگاه محکمتری برای خود به دست آورده است، طیف پروژههای راهیابی به سرعت گسترش یافته. در دههی ۷۰ میلادی، حرفهی نوپای گرافیک معماری بیشتر شامل طراحی علائمی برای ساختمانهای معماران و یا سازندگان بود. در مقابل، امروزه تقریباً همه انواع فضاهای عمومی و اکثر مجموعههای خصوصی به یک نقشه راهیابی نیاز دارند. کارفرمایانی که چنین سیستمهای علائمی را سفارش میدهند، و طراحان و تولیدکنندگانی که این سیستمها را خلق و ارائه میکنند، همگی در یکی از صنایع پویا و خلاق مشغول به کار هستند.
بازار سیستمهای راهیابی و انواع پروژهها
بررسی عکسهای دو صفحه بعدی نشانگر تنوع کارفرمایان و پروژهها است. قسمت”چه کسانی طراحان راهیابی را به خدمت میگیرند؟”به معرفی صنایع و بخشهایی از بازار میپردازد که به سیستمهای علائم احتیاج دارند. این کارفرمایان از یک سو شامل مراکز بزرگ حملونقل، آموزش و درمان هستند که علائم مؤثر و کارآمد برایشان حیاتی است و از سوی دیگر مراکز و میدانهای ورزشی، هتلها و مجموعههای چندمنظورهای را در برمیگیرد که یک سیستم راهیابی خوب میتواند به غنای تجربه مشتریانشان بیفزاید. در مناطق شهری سیستمهای راهیابی تبدیل به بخشی از زیرساختهای شهری و روایت عمومی شهر میشوند.
ممکن است بخشهای مختلف تجاری انواع پروژههای مختلفی داشته باشند. بخش “کارفرمایان راهیابی چه نیازهایی دارند؟” به معرفی گونههای متنوع آنها میپردازد. این پروژهها سیستمهای علائمی را که تنها برای یک ساختمان ، یک محوطه و یا مجموعه ساختمانها طراحی میشوند را در بر میگیرند.
چرا به سیستمهای راهیابی نیاز هست؟
برای طراحی موفق یک سیستم راهیابی لازم است درک درستی نسبت به سه متغیر مرتبط داشته باشیم: سرشت سازمانهای کارفرما، مردمانی که این سازمان با آن مرتبط است، و محیطی که سیستم در آن نصب خواهد شد. بسیار مهم است که در همان ابتدای کار در مورد هر سه این متغیرها تحقق شود و هر یک به روشنی تعریف شوند. برای ایجاد یک استراتژی راهیابی و طراحی سیستم علائم، طراح باید خوشهای از نشانهها طراحی کند که نه تنها اطلاعات اولیه و نیازهای راهیابی را برآورده کنند، بلکه با در نظر گرفتن سلسلهمراتب مناسب اطلاعات و مقررات معمول تبادل نشانه۴ به موضوعات ثانویه و مخاطبان توجه لازم را داشته باشد.
آنچه معمولاً کارفرمای شهری جزو الزامات سیستم راهیابی میداند آن است که سیستم بتواند جوابگوی گروههای مختلف مصرفکنندگان در موقعیتهای مختلف باشد. این سازمانها معمولاً با طیف وسیعی از مردم محلی و گردشگرانی که از مراکز شهری، پارکها و سایر مکانها بازدید میکنند در تعامل است. علاوه بر این، آثار گرافیک محیطی باید حمایت سازندگان را نیز برای موقعیتهای توسعه شهری جلب کنند.
برای مثال، ممکن است یک کارفرمای شرکتی ملزم باشد تا برای کسب پایانکار یک ساختمان اداری نوساز و تحویل آن به مستأجران سیستم علائم داخلی آن را تکمیل کند. همین کارفرما ممکن است بخواهد برای تبلیغ و جذب مشتری از علائمی استفاده کند که برند شرکت در آنها استفاده شده، یا اینکه به علت تغییر مالکیت شرکت علائمی با برند جدید برای همه شاخههایش طراحی کند.
مؤسسات خصوصی دیگر ممکن است مشخصات خاصی برای علائم خود داشته باشند. برای مثال، بخش تدارکات یک بیمارستان ممکن است یک فرم درخواست برای طرح پیشنهادی۵ تدارک ببیند تا بهترین طرح برای مرتبط کردن یک ساختمان جدید به محوطه بیمارستان را انتخاب کند. از نظر آنها، مخاطبان اولیه این سیستم علائم بیماران و سایر افرادی هستند که میخواهند پزشک مورد نظر و یا یک بخش درمانی خاصی را بدون اتلاف وقت پیدا کنند. مخاطبان ثانویه این سیستم گروههای داخلی مانند پزشکان، پرستاران و سایر کارکنان خدماتی هستند.