اثری از ادگار دگا زنی روبروی میز توالت-۱۸۹۵ edgar degas

ضیافت / محمدمهدی چیت‌سازها

بخشی از مقاله:

در یکی از زیباترین و باشکوه‌ترین متن‌های فارسی سده‌های میانه‌ یعنی  خسرو و شیرینِ  حکیم نظامی گنجوی،لحظه‌ای شگرف وجود دارد که نگارگران ایرانی بیش از هر موضوع دیگری به آن پرداخته و سلطان محمد شاهکاری از آن آفریده است: دیدنِ خسرو، شیرین را در چشمه‌سار. شیرین معشوق افسانه‌ای خسرو ـ شاه ساسانی ـ هنگامی که پس از دیدن رقمِ شاپور از صورتِ خسرو شیفته و سرگشته از میان یاران درباری سر می‌کشد و به سوی مدائن می‌گریزد، خسته و غبارآلود در راه به چشمه‌‌ای زلال در میان مرغزاری می‌رسد. و چون به تعبیر شاعر، ده اندر ده از کس نشانی نمی‌بیند تن به آب چشمه می‌سپارد. از آن سوی خسرو نیز که از پس توصیف‌های شاپور از شاه ارمنستان مشتاق و دلداده بدان سوی می‌تازد؛ دست بر قضا بر اثر سستی اسب‌ها در نزدیکی همان منزلی که شیرین تن و موی می‌شوید فرود می‌آید و خود تنها به سوی چشمه می‌رود. هنگامی که نزدیک می‌شود زنی زیبا را می‌بیند که تنها و بی‌خبر از همه جا مشغول تن‌شویی است. در همان نگاه نخست این تصویر هوش از سر شاه می‌برد و آرزو می‌کند ای کاش این زن از آنِ او باشد. برای شاهی که قاعدتاً حرمسرایش از زیباترین زنان جهان اشباع است، تصویر این زن در میانِ آبِ چشمه چه جادویی دارد که چنین او را مفتون خود کرده است؟ خسرو به دیدار زنی می‌رود که به تعبیرِ شاپور از نسلِ شاهان است و تمام اقلیم اران تا به اَرمن زیر فرمان اوست.

 

اما اکنون شیرین در این موقعیت قرار ندارد. جایگاه او اینک می‌تواند از آنِ هر زن دیگری  باشد. به ویژه که خسرو او را از دور و پشت سر می‌بیند. با این حال اگر شیرین در موقعیت ویژه‌ی خود نیست اما در یکی از وضعیت‌های خاص زنان هست. همان وضعیتی که ایشان را در جهانی عاری از مردان و نگاه‌ها مشغول خود می‌کند. این لحظه‌ای شگرف برای عاشق و چشم‌چران است و همان رازی‌ست که خسرو و نقاش را به هم پیوند می‌دهد. اینجا عاشق نظاره‌گر است و چشم‌چران و در نتیجه نقاش است.  شاید از این جهت است که نظامی این تصویر را برای اولین برخورد خسرو و شیرین انتخاب می‌کند و نقاشان نیز چنین مشتاقانه از آن استقبال می‌کنند. پای نگاه و برخوردی نقاشانه در میان است. ضیافتی به تعبیر نیچه برای چشم‌ها.  فراموش نکنیم که این عشق پیشاپیش به واسطه‌ی تصویر شکل گرفته است. خسرو پیش از دیدن شیرین و تنها به واسطه‌ی توصیف‌های شاپور دل به شیرین می‌سپارد. همانگونه که ورتر جوان پیش از آنکه شارلوته را ببیند عاشقش می‌شود.

 

این بنیان استتیکی در کنش زنانه‌ی قهرمانِ تابلوی سلطان محمد، سده‌ها بعد در مجموعه‌ای از آثار ادگا دگا بازنمایی می‌شود. در تابلویی از این مجموعه زنی را می‌بینیم که درست همچون شیرین نیمه‌برهنه رو به مخاطب در حال شانه‌کردن موی سر است. این زن همچون دیگر زنان این مجموعه، در حالی در جریان زمان ثابت شده‌اند که بی اعتنا به نگاهِ نقاش یا هر شخصِ دیگری سرگرمِ شستنِ تنِ خود در تشتی محقر و یا در حال شانه زدن موی سرِ خود هستند. گرچه دگا در مسیرِ سنتِ نقاشی اروپایی بدنِ زنان را دستمایه‌ی آثارش قرار داده و به لحاظ استتیکی یکسره به الگوی ادراکی ـ  واقع‌گرایی رنسانسی نسب می‌بَرد؛ اما آنجا که این سنت طولانی زنان را مطابق قراردادهای ویژه‌ای که سری در آرمان‌های اومانیستی یونان داشت و سری در سنت مسیحی تصویر می‌کرد؛ دگا یکسره درگیر نگاه به جزئی‌ترین لحظاتِ حیاتِ ایشان بود. از این منظر او نقاشی یگانه بود. چشم‌چرانی که سراسر عمر در میان زنان زیست و به گواهِ آثارش با زیر و بمِ آهنگِ تن و جان ایشان آشنا بود. با این حال عجیب است که او نیز در زمان و مکانی یکسر متفاوت چنین حالتی از زنان را برای ثبت برگزید. آشکار است که اینجا علی‌رغم شباهتِ موقعیتِ چشم‌چران، تمایزی بنیادین وجود دارد. …

سبد خرید ۰ محصول