بخشی از متن:
…خُب همه مىدانيم كه تهران شهر شلوغيست و هوايش كثيف، مكانهاى عمومي براى استفاده و تفريح شهروندانش كم، رفت و آمد به نقاط مختلفش دشوار و مستلزم ساعت ها در ترافيك ماندن و دود خوردن. ولى روز جمعه شايد با بقيه روزها كمى فرق داشته باشد: كمى خلوتتر، كمى تميزتر و نسبتاً پُررويداد.
براى سليقههاى مختلف دراين روز فعاليت هايى عمومى/شهرى وجود دارد. براى مثال جمعه صبحها مىشود به كوه، نماز جمعه يا جمعه بازار رفت، ظهر ناهار را در رستوران خورد و عصر به چند گالرى سر زد يا منتظر فرجي ماند.
براى كسانى كه به خريد علاقهمندند رفتن به جمعه بازار از مفرحترين برنامههاى روز است. من هم جمعه صبحى به اميد پيدا كردن چند مورد مشخص به همراه يكى از دوستانم به آنجا رفتم. تقريباً همهجور چيزى در اين بازار يافت مىشود. مبلمان، فرش، وسايل و ظروفآشپزخانه،كريستالهاى تزئينى،گلهاىمصنوعى اكليلى، صنايع غير دستى شرق دور، پارچههاى نايلونى افغانى، توليدات جوانهاى هيپى و انواع ابتكارات مختلف تا دست آخر و شايد كمتر از همه اشياء واقعاً قديمى كه مواجه شدن با نمونههاى خوب آن در اين ميان به كشفى باستانشناسى بىشباهت نيست. (فروشنده هم، با نسبت دادن آن به دورههاى تاريخى بسيار دور و قيمتى كه روى آن گذاشته اين احساس را تقويت مىكند.)