تجربهی روزانه گواه بر این است که کنشهای معنادار به محیطهایی نیازمندند که به گونهای اقوا کننده در آن واقع شوند. در فضای شتابزدهی تهران این مکانها جایی است که مکث اتفاق میافتد. سرعت و هیجان شهری مانند تهران، راه را بر درنگ میبندد و عرصهی عمومی را به میدان تنشدار و ملال آور تبدیل میکند و عرصههای عمومی شهر به تبعیت از تفاضای جامعهی شهری پدید میآید؛ صرف حضور کالبد جریان زندگی شهری از جنس «کیفیت». آنچه اکنون بسیاری، حتی برخی مدیران شهری، به آن اذعان میکنند این از که موضوع توسعه در برنامهریزیهای شهری در اولویت قرار دارد؛ صرفاً حضور یک برنامهریزی خوب، در مقابل برنامهریزی بد، نمیتواند کیفیت ایجاد کند.
عرصهی عمومی و مکان شهری در مقیاس کیفیتی از شهر که مردم آن را ادراک میکنند. مکانها که کلیتهایی کیفی از ماهیتِ پیچیدهاند نمیتوانند به واسطهی مفاهیمی تحلیلی و علمی شرح داده شوند و رابطهای مستقیم با حواس دارند. مدیریت شهری باید کیفیت عرصهی عمومی و ظرفیت هنری موجود و مطلوبیت جریان زندگی شهری توأمان مدیریت کند و هرچند هنر شهری بر وزن مدنی جامعه دلالت دارد، هنر شهر منتزع و مستقل از فضای شهری در فرهنگ و هنرایران وجود نداشته است. جایجای شهر واجد هویتی مکانی است که تنها با مختصات ظاهری شناخته نمیشود؛ هنر شهری باید در نسبت با شخصیت کیفی و مقیاس شهر قرار گیرید. بخش پیش رو مطالعهی کوتاهی است بر تلاش سازمان زیباسازی که در قالب «هشتمین سمپوزیوم تهران» در اردیبهشت ۱۳۹۶ برگزار شد. در آغاز متنی است به قلم خیزران اسماعیلزاده که از چند زاویه به سمپوزیوم نگاه میکند و در مقیاسی به این رویداد نقد دارد که شاخص کیفیت در برنامهریزی کلی شهری در اولویت باشد. متن دوم گزارش کوتاهی است از بیژن غنچهپور که به عنوان هنرمند در این رویداد حضور داشت. در پایان هم گفتوگویی است با سید مجتبی موسوی، دبیر هنری سمپوزیوم و معاون فرهنگی و هنرهای شهری سازمان زیباسازی شهر تهران که پس از شرح عملکردها و برنامهریزیها و اهداف کلی سمپوزیوم تهران، به مسئلهی «کیفیت» و ضرورت حضورش در برنامهریزیهای خُرد و کلانِ شهری پرداخته میشود.
شهر
برچسبها:
شهر و هنر / City and Art