بخشی از متن:
شهر معاصر امریکایی کانون توجه بسیاری از آثار ادوارد هاپر است. هرچند قبلاً حلقۀ نقاشان گروه “رابرت هنری” از شهر به عنوان پسزمینهای برای نشان دادن فعالیتهای انسانی استفاده کرده بودند. اما این هاپر بود که شهر را به عنوان موضوع مستقل و اصلی کارهایش انتخاب کرد. موضوع مورد علاقۀ او، مجموعۀ پیچیدهای از مصالحی چون فولاد، سنگ، سیمان، آجر، آسفالت و شیشه بود. او یکی از نخستین نقاشان بازنمایانهی امریکایی بود که به امکانات تصویری شهرهای مدرن و خصوصاً شهر نیویورک پی برد. شهرهای مدرن با تودههای حجیم ساختمانهای سنگی و سیمانی، فرمهای منحصربهفرد ساختمانها، نماهای بیرونی آرایش داده شده. تأثیر نور بر آنها همینطور حضور همیشه حاضر شیشه و آثار حیات و زندگی که از پشت پنجرهها به چشم میخورند. همچنین شبهنگام با چراغهای بیشمار و سایههای مرموز و تهیهکنندهاش ابزار بصری فراوانی را در اختیار نقاش قرار میدادهاند.
از سوی دیگر ویژگیهای بارز چشمگیر دیگر در شهر نیویورک چون آسمانخراشها و آسمان شهر در پس ساختمانهای بلند هیچگاه مورد توجه هاپر واقه نشدند. گرچه جنبش و تحرک شهر، ساختمانهای بلند و عبور و مرور پر شتاب خیابانها، الهامبخش آثار چند تن از مدرنیستهای پیشگام چون “استلا”، “مارین”، “وبر” و “والکوویتس” بودند. اما چنین موضوعاتی در آثار هاپر جایی ندارند. شهری که او به تصویر کشید، شهری بیزمان و تغییرناپذیر بود. او از نقطهی دید نزدیک و صمیمانهتری به محیط قابل دسترس محیط زندگیاش مینگریست. هنگامی که از پشتبام خانهاش به کار نقاشی با آبرنگ میپرداخت. موضوع نقاشیاش ساختمانهای مشهور در دوردستها نبود. بلکه ترجیح میداد تا دودکشها و چراغهای پشتبام خانههای خودش را نقاشی کند. یک بار دوستی نقاش که با او در خیابان قدم میزد به تعدادی از آسمانخراشها اشاره کرد و گفت: “نگاه کن! آسمانخراشها چه ترکیببندی زیبایی را بهوجود آوردهاند. چه نوری! چه حجمی! هاپر نگاه کن.” اما هاپر علاقهای از خود نشان نداد و پاسخ داد: “از هر چیزی میتوان یک ترکیببندی زیبا ساخت.”