سحر عسگری در این مقاله نگاهی به سیر کاری و نقاشیهای رعنا فرنود داشته است. او با مقدمهای، که به تفاوت جهان سنتی و جهان مدرن در آثار هنری میپردازد، آغاز کرده و در ادامه با اشاره به نقاشیهای فرنود و مقایسهی آنها باهم به تحلیل آثار فرنود پرداخته است. بررسیهای نویسنده تنها شامل نقاشیهای ابتدایی فرنود نیست، بلکه به آثار جدید او نیز نگاهی دقیق شده است.
بخشی از مقاله:
در اواخر دههی هفتاد و اوایل دههی هشتاد، رعنا فرنود دوباره به نقاشی روی میآورد که حاصلش آثاری کمنظیر در زمینهی هنر انتزاعی ایران است. بهخوبی میتوان دید که نقاشیهای انتزاعی فرنود تغزلی سنتی را دنبال نمیکنند. سر در ماورا ندارند و بازنمایی انگارهی زمان ازلی نیستند. مسئلهای که اتفاقاً باعث محبوبیت نقاشی انتزاعی در میان بسیاری از نقاشان ایرانی شد. فرنود در نقاشیهای این دورهی خود، گویی با همان نگاه رئالیستی و همان خونسردی و دقتش نسبت به محیط، تلاش میکند بهجای بازنمایی آدمها و اشیا، اینبار تنشها و روابط میان آنها را بر سطح بوم نقاشی ظاهر کند. در کارهای اولیه، برای مثال در تابلوی بعد از ظهر، مزرعه، شهر گمشده، کنار دریاچه و … هنوز میتوان دید که نقاش به نهایت انتزاع نرسیده است. در عوض، سعی دارد تا با تماشای دقیق آنچه در جهان بیرون از نقاشی برابر چشمانش ظاهر میشود، انتزاع را کشف کند. شاید بتوان این دوره از کارهای رعنا فرنود را دورهی کارآموزی انتزاع نامید.