مونا زهتابچی در این مقاله به زندگی علی گلستانه میپردازد. او با تعریفی کوتاه از محل تولد و تحصیلات ابتدایی گلستانه آغاز کرده و در ادامه مکانها، اشخاص و اتفاقاتی را که بر علی گلستانهی نقاش تأثیر گذاشتهاند، بررسی خواهد کرد. علی گلستانه در طول حیات هنری خود تجربههای بسیار متفاوتی را از سر گذرانده؛ نقاشی را زیر نظر نقاشی چون اصغر پتگر آغاز کرد و در ادامه با سفرهای فراوان به کشورهای دیگر بر تجربههای خود افزود. نقاشیهایش طیف گستردهای از موضوعات را دربرمیگیرد. از نقاشیهای آبرنگ و مدادرنگی از مناظر شهری و غیرشهری تا نقاشیهای پرتره، که به زعم خودش بسیار فیگوراتیو بودند، تا همکاری با دوستان هنرمند دیگرش در مجلهی اندیشه و هنر. به عقیدهی زهتابچی شاید رمز موفقیت همیشگی او همین باشد که در طول همه ی این سالها تنها نقاشی برایش مهم بوده و به همین دلیل به بیراهه نرفته است.
بخشی از مقاله:
خصیصهی مهمی که گلستانه در آثارش، به خصوص در مناظر، به دست آورد به تصویر در آوردن تفاوت اقلیم و آب و هوا در کارهایش بود. به طور مشخص در تصاویر او از مناظر شهر یزد میتوان گرمی و خشکی هوا و آفتاب داغ را کاملاً احساس کرد. یا در مناظر اسپانیای او آب و هوای معتدل مدیترانه را لمس کرد. خود او نیز به این موضوع واقف است و میگوید: «در همین نقشها و مناظر کلی حرف دارم که بزنم. اگر بتوانم یک کوچهی خلوت را وسط گرمای ظهر تابستان دربیاورم، کلی لذت دارد و کلی هنر است و حرف زددام. از برخورد منظره و آدم و تنوع شکلهاست که حرفم را میزنم. من عاشق طبیعت نیستم. از کار خودم روی درختها خوشم میآید. شکل درخت و شکل خانه و شکل آسمان را مثل سه حجم کنار هم میگذارم. این دیدی است وسیع به طبیعت و منظره و من این دید را دوست دارم. اصلاً نقاشی کردن، صدای کشیده شدن قلم، کشیدن منحنیها و شکستهها، لذت دارد. در آوردن سایه روشن لذت دارد. خشخش قلممو و مدادرنگی است که لذت دارد.» شهر تهران از همان سالهای دانشجویی از منابع اصلی الهام گلستانه بوده است. او که از مدتها پیش با کشیدن محلات تهران و معضلات این شهر چون آلودگی هوا نگرانی و توجهش را به این شهر نشان داده بود، از اوایل دههی ۹۰، به طور مشخص، بر این شهر متمرکز شد. آنچه او را به ذوق آورد، در واقع، خاطراتش از سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۵ تهران بود. تهرانی که به شدت در آستانهی تغییر و دگرگونی بود و البته پیشتر نیز او و بسیاری از همنسلانش در آثارشان به این تغییر واکنش نشان داده بودند. مجموعهی تهران گلستانه که در واقع بازگشتی به کار گرافیک او نیز محسوب میشود بیش از صد طراحی سیاه و سفید با ماژیک را شامل میشود که به کافهها، رستورانها، مشاغل، سرگرمیها و غیره در دههی بیست و سی تهران میپردازد و مروری بر خاطرات جوانی او از شهرش است.
دههی چهل، پس از تلاطمات کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، دوران ثبات سیاسی و اقتصادی در ایران و رشد طبقهی متوسط، و پیامدش شکوفایی فرهنگ و هنر را بود. با افزایش آزادیهای نسبی در این دهه موجی از مطبوعات فرهنگی و ادبی شروع به فعالیت کردند. مجلهی اندیشه و هنر نیز که پیشتر از دههی سی منتشر میشد دوباره کارش را از سر گرفت. در دورهی پنجم انتشار این مجله طی سالهای ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۷ دوستان نزدیک گلستانه، شمیم بهار بههمراه آیدین آغداشلو، سرپرستی بخش ادبیات و هنر آن را بر عهده گرفتند. گلستانه هم به این جمع پیوست و درنتیجه با حلقهی روشنفکری آن سالها آشنا شد. در این دوره جمعی از نویسندگان، منتقدان، مترجمان و شعرا چون کریم امامی، سیروس طاهباز، احمدرضا احمدی، جلال آلاحمد، احمد شاملو و دیگران با مجله همکاری میکردند. علی گلستانه مسئولیت طراحی پرترهی برخی از این افراد (آلاحمد و شاملو) برای مجله را داشت. درعینحال گلستانه با فروغ فرخزاد، ابراهیم گلستان، قاسم ابراهیمینژاد و دیگران مراودات نزدیکی پیدا کرده بود.