بخشی از متن:
چهار یادداشت کوتاه
محصولِ ایمج تن، پخش از والتر رید. سیاه و سفید/ ۹۶دقیقه، ۱۹۶۸. فیلمبردار، تدوینگر و کارگردان: جرج رومرو. تهیهکنندهها: کارل هاردمن، راسل دابلیو. استراینر، نویسندههای فیلمنامه: رومرو، جان ا. روسو براساس طرحی از رومرو. موسیقی: انتخابی. جلوههای ویژه: رژیس سوروینسکی، تونی پانتانلو. بازیگران: جودیت اودی، دورین جونز، کیت وین، جودیت رایدلی، کارل هاردمن، مریلین ایستمن، بیل هینزمن، جرج کوسانا، بیل کاردیل.
میگویند یکی از سرمایهگذاران اصلی شب مردگان زنده قصابی بوده که مقدار زیادی خون تازه و دل و رودهی خیس سر صحنهی فیلمبرداری میآورده. هر قدر هم این نقل یک شوخی یا یک طعنه باشد، واقعیتی است که جرج رومرو برای پیدا کردن پخشکنندهای که جسارت به نمایش گذاشتن این فیلم پر از خون وخونریزی و “ضد جریان فرهنگ عمومی” (counterculture) را داشته باشد به زحمت افتاد. کمپانی کلمبیا یکی از معدود استودیوهای هالیوودی بود که برای عرضهی فیلم رغبت نشان داد اما بعد پشیمان شد.
جرج رومرو فیلماش را در دورههایی کوتاه در درایوین سینماها نمایش داد. و خوششانس بود که در یکی از همین نمایشها پخشکنندهای اسپانیایی فیلم را پسندید. با سانسور بازتر گیشههای اروپا فیلم در این سوی اقیانوس به موفقیت زیادی رسید. و پس از بازگشت به امریکا جرج رومرو فرصت پیدا کرد که کارش را به شکل گستردهتری روی پردهی سینماهای ایالات متحده ببرد. با اینکه منتقدین کمکم ارزشهای فیلم را کشف کردند واکنشهای اولیهی اغلب مردم (جز جوانترها)، مطبوعات و مؤسسههای اجتماعی/ مذهبی ضد و نقیض، بیشتر منفی و گاه بسیار عصبانی و تحقیرآمیز بود.یادداشت زودهنگامی در نشریهی “ورایتی” شخصیت و صداقت سازندگان فیلم را زیر سؤال برد و ادعا کرد خطری جدی پیرامون صنعت فیلم و آیندهی جریان سینمای محلی بهوجود آمده، و سلامتِ اخلاقی سینماروهایی که کورکورانه این سادیسم بیوقفه را خواستهاند در معرض آسیب قرار گرفته. در واقع طرفداران جوان فیلم شب مردگان زنده را علامت اثبات کسالت و ضعفهای حاکم بر دهه و نسلِ ۱۹۵۰ (پدر و مادرانشان) میدیدند همچنان که فضای اواخر دههی ۱۹۶۰ نتیجهی رویکردها و ایدههای سالهای قبل بود.آنچه فیلم از این ایدهها بازتاب میداد واقعاً تو دل تماشاگران مسن را خالی میکرد. جدا از صحنههای گرافیکی آدمخواری، که شاید اولین دلیل بدنامی فیلم باشد، تأثیر اساسی تابوشکنیهای رومرو (تغییر در جایگاه و کارکرد سنتی مفاهیمی مثل انسان/هیولا، خانواده، عشق و شجاعت و خرد) ناشی میشد
جوزف لوییس در مقالهی “یک خندهی خونآلود” (نشریهی پوینت، ۱۹۷۰) با اشاره به حال و هوای آخرالزمانی فیلم که ان را نشانهای از جو جنگ ویتنام میدانست شب مردگان زنده را “کاتارسیس برای امریکاییها” خواند. و آنقدر پیش رفت که ادعا کند اگر لیندون بی. جانسون فیلم رومرو را دیده بود هرگز اجازه بمباران ویتنامیها را نمیداد. …