سرخ و بنفش / وحید نصیریان

 

بخشی از مقاله:

بیشتر از ۱۵ سال قبل در دیداری که از یک نمایشگاه در گالری سبز برپا شده بود با آثاری فوق‌العاده مواجه شدم که انرژی عجیبی در آن‌ها حکمفرما بود و مجذوب این نقاشی‌ها شدم. وقتی با نقاش این آثار آشنا شدم – که بعدها تبدیل به یک دوستی باارزش و فراموش‌نشدنی گردید– متوجه شدم چهره آرام و بی‌دغدغه و ساکت او همراه با متانتی که در رفتار و عملکردش داشت از بابت ظاهری شباهتی به کارهایش نداشت. گویا او محصول درونی کارهایش را با انرژی فروخورده بیرونی‌اش ممزوج و سپس تجسم می‌بخشید.

نقاشی‌هایش پر از رنگ‌های ملتهب و تند و وسیعی بود که بافت‌های غلیظی که گه‌گاه با دست نقاش کنده هم شده بودند با کنتراست غریبی کنار هم چیده شده بود و ارزش انتزاعی زیربنای نقاشی‌هایش را به شدت به رخ می‌کشید و در عین اینکه مخاطب با یک نقاشی انتزاعی که بی‌شباهت به آبستره اکسپرسیونیست‌ها نبود مواجه می‌شد، ولی در نهایت تابلو یک منظره که با یک نوستالژی غریب که انگار نقاش از پس غمی عجیب شروع به کار گذاشتن رنگ‌ها و بافت‌ها نموده است– که انگار حسام از هیجان و بغضی که در دل داشته نقاشی‌هایش را شروع کرده– مواجه می‌شد.

سبد خرید ۰ محصول