بخشی از متن:
۱. مردم دو دستهاند: آنهایی که از جواد یساری لذت میبرند و آنهایی که لذت میبرند و به روی خود نمیآورند. هرچند هرگونه قیاس میان ساسی مانکن و جواد یساری معالفارق خواهد بود.
۲. نوشتهی زیر به دفاعی صادقانه از ارزش هنری آثار “مانکنها” نه به مثابهی “پدیده” بلکه در مقام هنرمندان یک وضعیت میپردازد. …
٣. پس باید توضیح داد منظور از ارزش هنری چیست. ارزش هنری اساسا بی معناست. اگر هم از آن اسم میبرند ارزشهای انسانی را مد نظر دارند. مهارت، هوشمندی، شهرت، صداقت، پول، رندی، هرزگی، نبوغ. هنر را از زاویه ارزش دیدن هیجانانگیز است. شاید هاله ایجاد کند، هاله بنیامینی، اما چیز زیادی نمیآموزاند.
۴. ساسی مانکن به تمامی ارزشهای عینی اثر هنری آراسته است. به هر آنچه میتوان به ترازویی واقعی کشید و سنجید. به خصوص به تمامی آنچه هنر رسمی و سازمانی ما فاقد است. به مخاطبان واقعی، کسانی که به دنبال اثر هنری میگردند که آنان که تصاویر واصوات بر ایشان میبارد، به تعداد کسانی که موسیقیای را با دل و جان مصرف میکنند، به تأثیری که بر ایشان میگذارد، به شدت رابطهای که بر قرار میکند، به شهرتی که برای خود کسب کردهاند، همه پول و شهرت و مقام اینجاست پسر، به سرعتی که این کار را کردهاند، به درآمدی که برای مانکنها داشته، ما میخوایم پولدار شیم با رپ فارسی، به تعداد کسانی که در عروسیشان با آن رقصیدهاند، غیره و غیره.
ساسی مانکن با همان فاصلهای از موسیقی شجریانی متمایز میشود که از هنر ارزشی، به همان اندازه از جواد یساری که از شاهین نجفی نامجو با افتخاری۔ ربی که میبینی آره مختص ماست، بیاد پیش ما هرکی که قدرت رو خواست.
ساسی مانکن زیر زمینی هست و نیست، عیان است، رادیکال نیست، رادیکال هست، در جدی گرفتن چیزهای غیر جدی رادیکال است، زندگی جدی نیست. ساسی مانکن عمیق نیست؟ چرا؟ در زمانهای که همه چیز پوسته است، آنچه را در زیر پوسته جریان دارد باید عمیق نامید یا دستکم “زیرتر”. چه خوب که عمیق نیست، ساسی مانکن نامجو نیست معالفارق است. از نامجو بهتر است از هر نظر . به خصوص از نامجوی جدید که انگار نبوغش را مصرف کردیم، بیآنکه او افول کرده باشد ما خواستههای دیگری پیدا کردهایم، دیگر غصه خورینداریم، او دارد. نامجو نوعی انفراد است مطلوب بسیاری.
ساسی مانکن فرد نیست، به هیچ چیز شاخص نیست. یک زمانه و جغرافیای کوچک است. چند میلیون سلیقه همسو شده. دست کم برای چند سال. تا وقتی معتبر است که کسانی که برایشان میخواند همین شیوه زندگی را معتبر میدانند. میانگین سلیقه موسیقایی ملت ایران که به وضعیت دوخته باشد ساسی مانکن است نه شجریان یا علیرضا مشایخی. حالا شیش و هشتیان کیا؟
نامجو به بستر فرهنگی موقرى دهنکجی میکند که از آن برخاسته: ساسی مانکن بیاعتناتر از آن است که بداند بستر فرهنگی دارد. ساسی مانکن تمام خودش است بازتاب تمام این گند و کثافت همه ما به اضافه شادی. تماما ایرانی است، میخواهد به مایکل جکسون آهنگهای بندری بفروشد، بهترین بازتاب هویت ملی، موسیقی صددرصد ایرانی (موزیک رو عوض کنید وقت رپ فارسیه) ساسی مانکن یک طبقه است، یک آرزو، یک نوع آدم که ایران تولید کرده است و در هیچ کجای دیگر یافت نمیشود. دست و پا زدنی در برابر مرگ. … اگه اینو دوست ندارین میرم تو فاز بندری —
۵. پرت نیست بگوییم شناخت ساسی مانکن به شناخت معنای داف بستگی دارد. این چند صد هزار انسان مؤنث ایرانی که با این نام متمایز میشوند، که به این نام خوانده میشوند و ابایی ندارند که به این نام شناخته شوند. و این چندصدهزار جنس مذکری که اینان را به این نام میخوانند. چه کسی زبان گویای این “هموطنان” ماست حتی مجلات زردی که دیگران را به برگزیدن هوشمندانه نامزد خود توصیه میکنند نمیتوانند زبان گویایشان باشند.
دافها و دافبازها کلا هیچند، پست و حقیر و ناموجودند، جدی نیستند، رنجشان به حساب نیست، کلاً کمتر از آنند که کسی درباره ایدئولوژیشان بپرسد. همگان محصول شرایط اجتماعیاند جز اینها، كلاً خارج از تاريخند ، انسان نیستند، مانکناند. زبان رسمی برای نامیدنشان حتی کلمه ندارد. و اگر یک هیچ ناموجود همین را به عنوان هویت برگزیند تا آن را با تمام تناقضات و اعوجاجش به درون وضعیت دن کیشوتوار خود و دیگران بدوزد و طرفدارانی بیاید بسی بیشتر از هزار هیچکس متوهم دیگر بر مسندهای مختلف هنری و غیر هنری، این به معنای موفقیت است. این جا همه چی خوبه و فضا اجتماعيه، ئه ببخشید انگار که ترم اشتباهیه، چون که هر کی این جاست تو جامعه فاسده، طرح اراذل و اوباشه به ما گیرو باز بده.