«روستا؛ همان مدینة فاضله مدیران شهری» عنوان مقالهای در تحلیل نقاشیهای دیواری شهر تهران است. جامعهی هنری ایران چندان مشارکتی در تهیه نقاشیهای دیواری شهر تهران ندارند. هنرمندان معتقدند که نقاشیهای شهری در حال تنزل است و در نظر نگرفتن مبادی بصری و اصرار بر نمایش مفاهیم تکراری را نقد میکنند. از سویی گروه زیادی از مردم از نقاشیهای کنونی شهر راضی هستند. این تقابل باعث می شود تا ضرورت وجود این نقاشی و چگونگی آنها اهمیت بیشتری پیدا کند.
محمودرضا بهمنپور نویسنده مقاله، نقاشیهای دیواری شهری تهران را به چند دسته تقسیم میکند: طبیعت، تهران قدیم، کاشیکاری و موارد دیگر که در مقاله شرح و با مثالهایی توضیح داده شدهاست. نکته قابل توجه روند استحاله برخی گونههای نقاشی به گونههای دیگر است. اما مقاله بیش از هر چیز بر تمرکز نقاشیها بر فضاهای طبیعت و روستایی بحث میکند. این توجه به صحنههای روستایی مبدل به مدینه فاضلهای مبتنی بر سنت شدهاست که با نظام شهر و شهرنشینی همخوان نیست. توجه به موضوعات همهپسند و عوامفریبانه به دیدگاهی وابسته به گذشته رسیدهاست که با ویژگیهای شهر تهران قابل تبیین نیست. اگر موضوع نقاشیهای شهری را دنبال میکنید، مقاله «بزرگراه شهید صیاد شیرازی یا جادة شمال» به قلم مهدیه کرد در شماره ۳۹ به طور خاص نقاشیهای بزرگراه صیاد شیرازی را تحلیل کردهاست.
بخشی از مقاله:
یکی از منتقدان هنری درباره نقاشیهای دیواری شهر تهران گفته است:
«به ضرس قاطع میتوان گفت آنچه تحت عنوان نقاشی دیواری در این کلانشهر رخ میدهد. جز مایه شرمساری گروهی از شهروندان متخصص و هنرمندان کارکشته ساکن تهران نیست، که فضاسازی و هنر دیواری را میشناسند و همچون سوگوارانیاند که میدانند با رنگ و نقش چهها میشود کرد… سطوح وسیعی که در اختیار شهرداریهاست. آیا جز انتقال بیسلیقگی و رواج آلودگی بصری کار دیگری با چشمان گرسنه شهروندان میکنند؟…