روح یک بنا / داریوش خادمی

 

بخشی از مقاله:

آثاری که تحت عنوان «کاروانسرا» از زنده‌یاد حسام‌الدین رضایی به یادگار مانده است، فرصتی است، برای نظارۀ رفتارهای نقاشانه‌ای از جنس و حال نقاشان اکسپرسیونیست، که در خلال چند دهۀ اخیر، با یک نوزایی، در قالب «نئو»ها با جایگاه و کاربست‌هایی تازه و نه در حد گذشته پر سروصدا، سربر آورده‌اند. به نظر می‌رسد سنت‌های هنری آلمان به عنوان پس‌زمینه، در شکل‌گیری خصلت‌های نقاشی رضایی تأثیری به سزا داشته است. میل مفرط او به رد و راه قلمو و چرخ و تاب لکه رنگ‌های غلیظ بر پرده‌هایش، آرایش رنگ‌مایه‌های پرتباین که در عین رهایی و سیالی در قلم‌گذاری، با حساسیت همنشین شده‌اند، کژنمایی‌ها و خلاصگی خطوط و اشکال ساده شده‌اش، همگی بیانی پرالتهاب را می‌سازند. این تصاویر جویای آنند که نیروهای نهفته در بنایی سنتی یا منظری ایرانی را بازتاب دهند. و در نهایت بیانی تصویری را تحت اندیشۀ جستجوگر نقاش بسامان رسانند. رضایی را می‌توان نقاشی متأثر از «نئواکسپرسیونیسم» دانست. اما میل او به مننظره‌پردازی و جنبه‌های تجربی نقاشی به این تأثیر سمت و سویی گزینش‌گر بخشیده و جدای تأثر از خصایص عام اکسپرسیونیسم او را می‌توان متعلق به آن دسته از نقاشانی فرض داشت که مضامین اکسپرسیونیسم را تا مرز چشم‌اندازها و صحنه‌های روزمره تعدیل داده‌اند، و بیشتر به یاری رنگ‌پردازی و قلم‌گذاری‌ها دنیا و معنایی نو را در تصویر خود بازآفرینی می‌کنند. لئون کسوف و فرانک اورباخ نمونه‌ای از این هنرمندان هستند که از قضا به لحاظ شیوۀ رنگ‌گذاری غلیظ و حجیم Impasto در این مقایسه تشابهی مضاعف را سبب می‌شوند. این دو هنرمند از دستاوردهای اکسپرسیونیسم در جهت انتخاب و ایده خود بهره گرفته‌اند و از این طریق بر نوع تفسیر فردی نقاش در بازسازی تأکید ورزیده‌اند. چیزی که در کاروانسراهای رضایی نیز مشاهده می‌شود.

سبد خرید ۰ محصول