معرفی مقاله:
مقاله «دیگر نمیتوانم بجنگم» به قلم دومان ملکی منتشر شده است. این مقاله برای دانشجویان، تمرینی خوب به حساب میآید. چرا که خوانش عکس یا تصویر بهطور خاص، یکی از مهارتهایی است که دانشجویان هنر و یا نقدنویسان میبایست داشته باشند. عنوان مقاله؛ شاعرانه است اما در پس این جمله خبری، نشانههایی نهفته شده است. نشانهشناختی و تحلیل و بسط آن در شروع مطلب با بازخوانی مطلبی از رولان بارت آغاز میشود. نویسنده اشاره به تصویری میکند از ادای احترام سربازی به پرچمی که عینیتی در تصویر ندارد. اما نگاه سرباز حاکی از آن است. سپس به تحلیل مشهور بودریار در خصوص ساختگی بودن حمله عراق به کویت پرداخته میشود. او معتقد است بازیهای رسانهای هالیوودی نشانههایی از درگیری را نمایانتر میسازند. بماند که ایدئولوژی آن تکثیر واقعیت از راه تولید توهم است. و نقدهای تندی را تیز همراه خود داشته است. اما در مقاله اشاره به نشانههای جنگ شده است. گویی شبیه یک بازی تبلیغاتی. مطلب با تحلیل عکسهایی از صحنه نبرد و بازتاب و تأثیر هولناک جنگ ادامه و به پایان میرسد.
.
برای مطالعهی مقالهای دیگری به قلم رولان بارت: تحلیل بلاغی تصویر
.
بخشی از متن:
در روایتِ مشهوری پیرامونِ تحلیلِ نشانه شناختیِ عناصرِ فرهنگی، رولان بارت در آرایشگاه نظرش به عکسِ روی جلدِ مجله «پاری ماچ» جلب میشود: تصویری بسته از سربازِ سیاهِ فرانسوی که عناصرِ نشانه شناختیاش از پسِ «ایدئولوژیِ بورژوازی» چیزی فراتر از تصویرِ پسری جوان است در جامه سربازی. او به پرچمی سلام میدهد که همه را، از هر رنگِ پوست و مرامی تحتِ لوای خود گرد آورده و آزادیِ احترام به پرچم را (پرچمی که در عکس غایب است) به عنوانِ مجازی مرسل به آنها ارزانی داشته است. یعنی جزئی که تمامِ ملیت، هویت، نژاد و… را در خود خلاصه کرده و به کل تقدیم میکند…