دیوید بیلی

دیوید بیلی

بخشی از متن:

اگر از مردم بخواهید دو فیلم منتخبشان را نام ببرند به احتمال زیاد یکی از آنها مرد شهر نشین خواهد بود. فیلم فوق العاده ایست اما من ده بار آن را دیده ام بگذارید دست از سرش برداریم. این قضیه در مورد عکس ها نیز صادق است اهمیتی ندارد که تصاویر پیکنیک در کرانه های مارنه ی کارتیه برسون یا بانوی در حال پرش و طلوع ماه در برخی دهکده های مکزیکی لارتینگ چقدر قابل توجه اند نمی خواهم نمایشگاه دیگری از این آثار ببینم می خواهم اثری جدید ببینم با توجه به مطالبی که در بالا ذکر کردم به نظر من زن کور پل استراند و استودیوی واکر اوانز دو تا از مهمترین تصاویر قرن حاضر محسوب می شوند آنها به نحوی در خودآگاه جمعی ما نقش بسته اند که اسم بردن از آنها همان دیدنشان است به همین علت نیازی نمی بینم که آنها را برای نمایش دادن انتخاب کنم.
تصاویر انتخابی من هر دو نوعی قمارند چرا که زمان بهترین قاضی برای تلاش های ماست من از فاکس تالبوت و فنتون مطمئنم اما بدیهی ست که لس کریمز و دون مایکلز باید کمی بیشتر هیجان ایجاد کنند من عکس های ویتکین و برناند فوکن را برگزیدم چرا که دارند چیز جدیدی را به من نشان می دهند.
عکس ویتکین از دختری که در حال شیر دادن به نوعی مارماهی ست از نظر مضمون شبیه نقاشی ای ست که جیامپیترینو جیان پیترو ریزی از کلئوپاترا کشیده که ماری را برای خودکشی در آغوش گرفته نمی دانم ویتکین با این تصویر که در موزه ی لوور پاریس نگهداری می شود آشناست یا خیر اگر این طور نباشد تصادف جالبی ست به عقیده ی من نقاشی جیامپیترینو تأثیری نداشته. کلئوپاترا که اتفاقی غیر عادی و دردناک را تجربه می کند با بی حالتی رویش را از مار برگردانده به طوری که گویی حواسش به کتری ای ست که در آنجا می جوشد اما عکس ویتکین داستانی متفاوت دارد میان بوش مکس ارنست بیکن و ویتکین پیوند عجیبی وجود دارد زن شیرده صورت ندارد شاید تقدیر او این است که در جهنم بماند و به تعداد کثیری از مارماهیان جنبان سکسی غذا دهد. او منشی ویکتوریایی به خود گرفته که همین باعث شده در این تصویر سرد و خشک احساس امنیتی ساختگی القاء شود.
ضیافت فوکن در نگاه اول به مانند شام آخر است اما از آنجایی که تنها دوازده کودک پلاستیکی وجود دارد این مسئله منتفی ست آیا این بی گناهی ست که زمانی مشغول خوردن نوشیدن موزیک نواختن باشیم که رم در نزدیکی ما در آتش می سوزد. فوکن نیز مانند بانوی ویکتوریاییِ ویتکین با گنجاندن نوعی حس حسرت و دلتنگی در تصویرش همان احساس امنیت را به بیننده القاء می کند آنها از موضع های مخالفی شروع می کنند ویتکین از موضعی غیر عادی و فوکن از منظری عادی اما هر دو بیننده را با نوعی بدگمانی بصری رها می کنند.
دوست دارم هر روز تفکری تازه دیدگاهی تازه و هر چیز جدیدی را بخوانم بزرگ ترین لذت من در زندگی دیدن عکسی جدید است چیزی که حتی تصور آن را نیز نمی کردم به این که این مسئله ی اشتباهی ست اهمیتی نمی دهم چرا که زمان در مورد آن تصمیم می گیرد هر زمان از درون ویزور دوربین می نگرم امیدوارم موضوع تازه ای ببینم اگر این قضیه شش بار در سال اتفاق بیفتد مطمئن خواهم شد که جلو هستم.
لارنس ون در پست در کتابش در مورد یونگ می نویسد
طوری به نظر می رسد که انگار این باور بدیهی در اعماق هر فرد وجود دارد که زندگی به عنوان ابزاری برای پاسخ به یک سئوال جهانی خلق شده است و سرانجام زمانی که به این سئوال پاسخ داده شود زندگی به کناری گذاشته می شود و چیز دیگری می آید تا جای آن را بگیرد.
این چیز دیگر تازگی ست. من در این تازگی و نو بودن به دنبال چیزهای فراموش شده هستم چرا که ما همه چیز را می دانیم این به عهده ی شاعر است که خاطره ای را به یاد ما بیاورد و کمکمان کند تا به یاد بیاوریم.

 

۰ دیدگاه

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

ارسال دیدگاه

سبد خرید ۰ محصول