عکسی از قباد شیوا

دیزاین و هویت / گفت‌وگو با قباد شیوا

بخشی از متن:

هویت و لزوم التزام به آن در حوزه هنر سالهاست که محل بحث و گفت‌وگوست با این حال هنوز نیاز به تعریف جدید و پاسخ به این نیاز وجود دارد، شما به عنوان طراح گرافیک چه تعریفی از مفهوم هویت در گرافیک دارید.

قباد شیوا: هویت یک شاخصه و بی‌هویتی هم خود یک نوع شاخصه است. درست مثل داشتن شخصیت در مقابل عدم شخصيت. اگر مردمی یا شخصی دارای اندیشه، تفکر، اطلاعات، رفتار اجتماعی انسانی و آشنا به فرهنگ و تاریخ خود باشد شخصی است باهویت انسانی و اجتماعی خاص، حضور این پدیده‌ها یا صفات در جوامع در سطح‌های متفاوت اقشار مردم قابل تشخیص و تمایز است و سازنده‌ی جامعه‌یی با هویت ملی و مردمی و احترام‌برانگیز، اما رسوخ این صفات در هنر هر مرز و بومی، بیشتر جای بحث و موشکافی دارد. اینجا برمی‌گردیم به سؤال شما و لزوم یا التزام به هنر با هویت و شخصیت و یا هنر باهویت و شخصیت در هنر رسانه‌یی گرافیک.

شخصاً باور دارم که حرفه‌ی گرافیک به معنای عام بیشتر زائیده‌ی فن و تکنیک و در اوج مهارتش یک استادکاری است که لزوماً هر استادکاری، هنر نیست و هر استادی هم هنرمند نیست.

مردم و جامعه‌ی امروز نیازهای ارتباطی و اطلاعاتی دارند که برای برآوردن این نیازها به طراحان گرافیک در سطوح با توانایی متفاوت رجوع می‌کنند و از مهارت طراحان برای رفع نیاز خود استفاده می‌برند. همانطور که نزد خیاط می‌روند یا به رستوران که طبعاً نوع دیگری از نیاز خود را برآورده سازند و در این میان خیاط ماهر، آشپز ماهر و طراح ماهر خدمات خود را به آنها ارائه می‌دهند و هر کدام از اینها فوت‌وفن خود را خوب بلدند و برای ارائه‌ی خدمات خود لوازم و ابزاری دارند که نقش این ابزار کیفیت کار تولید آنها را تغییر می‌دهد. مثل کامپیوتر که در حال حاضر توانسته است اجرای تولیدات طراحان گرافیک را تحقق ببخشد و مهارت استفاده از این ابزار سرعت کار و تحویل آنرا به متقاضی سریعتر و مطمئن‌تر می‌کند. یعنی همانطور که در سرویس‌رسانیِ غذائی Fast Food داریم به مدد کامپیوتر هم Fast Graphic در خدمات این حرفه حضور پیدا کرده است.

تقریباً ۹۵٪ تولیدات گرافیک در سطح جهان توسط همین روش به وسیله‌ی طراحان گرافیک و حرفه‌شان تولید می‌شود که شاید در اکثر آنها بحث حضور شخصیت یا هویت کمی مغشوش باشد و نباید انتظار آنرا هم داشت؛ چون در این نگاه به گرافیک، رسالت در رضایت و سلیقه و خواست مشتری مد نظر است و در این راستا توجه به مد روز گرافیک عمومی و رعایت آن در ترکیب‌بندی ظاهری تولیدات بخصوص در جهان سوم که طراحان بسیار تحت تأثیر الگوهای گرافیک غربی قرار دارند و حضور سلیقه‌ی غربی به شدت در این حرفه حاکم است و مردم هم طبیعتاً تحت‌تأثیر این نوع سلیقه قرار می‌گیرند و ضرورتاً مصرف‌کننده آن هم هستند.

طراحانی از این دست در حرفه‌ی خود هدفی جز ارائه خدمات و کسب و کار پررونق‌تر و رقابت در ارائه‌ی آثار چشم‌نوازتر و منطبق با مد روز را ندارند، نه غم هنر دارند، نه هویت و شخصیت خاص. آنها آهنگهای بصری و مصرفی روز را تولید می‌کنند و در این روند نگاهی ماهر و استادانه دارند. در این تولیدات اگر شما فرم نوشتاری را از این آثار هدف خود قرار دهید، شاخصهای دیگری که دال بر فرهنگ هر مرزوبوم باشد پیدا نمی‌کنید، درست مثل یک فیلم سینمائی که در هر کشور و منطقه آنرا به زبان خودشان دوبله می‌کنند. البته شاید هم در خیلی از کشورها بازگشت فرهنگی این نوع گرافیک خود تبدیل به یک شاخصه و هویت شده است و همانطور که قبلاً عرض کردم شاید بی‌هویتی خود یک نوع هویت باشد.

اما نگاه کنیم به کشورها و مردمی که در هر شرایط توانسته‌اند در زمینه‌ی گرافیک صاحب آن پدیده‌ای شوند که ما آنرا هویت می‌گوییم و شاخصهای هنر گرافیک آن مرزوبوم در جهان امروز ثبت شده است، از جمله گرافیک لهستان، ژاپن، سوئیس و ..

هنرمندانی از این کشورها اشتهار جهانی پیدا کرده‌اند و آثار آنها در موزه‌های کشورهای مختلف حفظ می‌شوند. در عین حال در همین کشورهای صاحب هویت گرافیک، وقتی از نزدیک نگاهی داشته باشیم می‌بینیم که نوعی گرافیک خنثی هم رواج دارد …

سبد خرید ۰ محصول