معرفی مقاله:
مقالهی «دیزاین و زبان سادهی بصری» نوشتهی مایکل جانسون (Michael Johnson) طراح بریتانیایی است. آرش مومنیان آن را به فارسی برگردانده است. ديزاين design و گرایشهای هنری گاهی اوقات در تضاد با یکدیگر قرار میگیرند. معمولاً اگر دقت بیش از اندازهی صرف آرایش صفحه یا انتخاب نوعی حروف چاپی شود، بیننده میتواند تأثیر آن را به راحتی تشخیص دهد، و اگر اث خیلی از شکل افتاده باشد کمتر احتمال میرود کسی پیامش را باور کند یا تمایلی به خرید آن داشته باشد.
بخشی از مقاله:
اگر یک آگهی یا پوستر به طرز اغراقشدهای مشخص شده باشد که “ديزاين design” شده است، باید راهی برای تغییر دادن آن وجود داشته باشد. تا اثر نهایی “دیزایننشده” (Un-designed) به نظر برسد.
این تنها از سر اتفاق نیست که لباسهای کهنه معمولا هر از چندی مد میشوند، چیزی که آراسته و گرانقیمت به نظر برسد همیشه مناسب و مقبول نیست. روزبهروز فیلمبرداری فیلمها و برنامههای تلویزیونی بیشتری با دوربینهایی انجام میشود که روی دست حمل میشوند. چرا که با این شیوه ضحنهها بیشتر واقعی به نظر میرسند. پیش از ظهور “استدی کم” [(Steadicam) اهرمهای ثابت نگهدارنده دوربین فیلمبرداری در حرکت فیلمبردار] بسیاری از سریالهای تلویزیونی عاری از لطف و گیرایی بودند.
در سایر زمینههای ارتباطات نیز همین قواعد کاربرد دارند. گاهیاوقات، اگر اثر دست دیزاینر پیدا نباشد، پیام نهفتهی در ديزاين design با قدرت بیشتری به مخاطب انتقال پیدا میکند. در مقابل گرافیکهایی با سبک خاص و آراسته که در هر دهه به شیوهای نو ظهور میکنند، استفاده از اشکال و قالبهای روزمزه (نوعی زبان عامیانهی بصری) اغلب شیوهی موفقی در جلب توجه مخاطبین به شمار میرود…