هانس هولباین hans holbein the younger 1532

دوران باشکوه هنر پرتره / نوربرت اشنایدر / ترجمه: سیدمحمد آوینی

بخشی از متن

پرتره‌هایی که در این کتاب دیده می‌شوند منحصراً از میان آثاری انتخاب شده‌اند که بین سال‌های پایانی قرون وسطا و قرن هفدهم پدید آمده‌اند. دلایل خوبی برای محدود کردن این بررسی به دوره‌ی یاد شده وجود دارد. در این دوره بود که پرتره‌نگاری به عنوان هنری مستقل شناخته شد. همچنین در این دوره کشیدن پرتره‌ی افراد برجسته  و متشخص رونق دوباره پیدا کرد  و به صورتی اصیل احیا شد، ژانری که از دوران کلاسیک عمدتاً نادیده گرفته شده بود. از قرن پانزدهم به بعد، نه فقط شاهزادگان و کشیشان عالی رتبه و اشراف، بلکه اعضای اصناف اجتماعی ــ بازرگانان، پیشه‌وران، بانکداران، دانشوران اومانیست و هنرمندان ــ برای ترسیم پرتره شان مقابل نقاشان قرار می‌گرفتند و به مفهوم واقعی کلمه‌ی خود را در معرض تماشا قرار می‌دادند.

همچنین در این دوره انواع گوناگون پرتره به وجود آمد. شاخه‌هایی بر تنه‌ی اصلی ژانر پرتره رویید که در قرون آینده فرم‌های بعدی پرتره را تعیین کرد. به عنوان نمونه می‌توان به «پرتره‌ی تمام قد»، معمولاً مختص شاهزاده‌ها یا اشراف، «پرتره‌ی سه چهارم قد» و انواع مختلف «پرتره‌ی سر و شانه» اشاره کرد. صورت اخیر رایج‌ترین نوع پرتره است و در آن زاویه‌ی قرار گرفتن سوژه در برابر بیننده به شکل‌های مختلف تغییر می‌کند: حالت‌های «نیمرخ» ( با حال و هوای موقر کاهنانه که دوره‌ی کلاسیک کهن را تداعی می‌كرد)، «سه‌رخ»، «نیم‌تنه» و حالت روبرو یا «تمام‌رخ» که اغلب به شدت القاکننده‌ی «مخاطبه‌ی مستقیم» است.

علاوه بر«پرتره‌ی فردی» که هدفش به تصویر کشیدن شخصیت‌هایی اجتماعی بود که می‌خواستند موقعیت خود را به عنوان افراد مستقل به نمایش بگذارند (برای نمونه تابلوی جورج گیز اثر هانس هولباین،«پرتره‌ی گروهی» نیز در این دوران به عنوان نهادی هنری ترویج می‌شد. این پرتره‌ها برای اشخاص حقوقی مثل صنوف یا انجمن‌های حرفه‌ای دیگر و شرکت‌های‌ تجاری نماد جایگاه بلند اجتماعی به حساب می‌آمد. درعین حال نقش‌های‌ ‌مختلف و سلسله مراتب را درون هر گروه تعیین می‌كرد. همین طور پرتره‌ی زوج ها و پرتره‌های خانوادگی این امکان را فراهم می‌كرد که واحدهای اصلی اجتماعی‌ تصویری از خود ارائه کنند که منطبق با آداب و رسوم زمانه باشد.

این که ژانری فوق‌العاده پیچیده با وجود‌ فشارهایی که خواسته‌های شخصی حامیانش بر آن تحمیل می‌كرد در طول مدتی کوتاه، یعنی در واقع دو سه دهه از قرن پانزدهم، ظهور و بسط پیدا کند مایه‌ی شگفتی است. ژست‌های نمایشی، دامنه‌ی وسیع واژگانی که برای حالات فیزیکی بدن و چهره به کار می‌رود، گستردگی علایم و نشانه ها و سایر ویژگی‌‌هایی  که سوژه را ممتاز می‌کنند و گویای دامنه‌ی نفوذ [اجتماعی و سیاسی] آنهاست، دلالت بر پیچیدگی این ژانر دارد.

به نظر می‌رسد آثار اولیه‌ی این دوره که پرتره‌نگاران هلندی پدید آوردند (برای نمونه نگاه کنید به تابلوی «یادگاری ملوکانه» ــ تیموتئوس ــ اثر یان وان اَیک) تقریباً با دقّت میکروسکوپی نسبت به جزئیات، صرفاً به واقعیت خارجی می‌پرداختند و کلاً روان‌شناسی را نفی می‌كردند. اما پرتره‌هایی که اواخر قرن پانزدهم پدید آمدند به طور فزاینده‌ای بر انعکاس احوال درونی، تداعی فضا و تجسم بخشیدن به گرایش‌های ذهنی و معنوی تأکید داشتند. گرایش به روان شناسی تا جایی پیش رفت که به ایجاد واكنشی در قالب پرهیز از بیان صریح افکار و عواطف منتهی شد. سوژه دیگر خود را مانند یک کتاب گشوده در برابر بیننده قرار نداد بلکه به جهانی درونی و رازآمیز روی آورد که مخاطب کم‌وبیش در آن جایی نداشت.

میان پرتره‌های متعلق به اواخر قرون وسطا و اوایل دوره‌ی جدید با اندیشه‌ی شرافت انسانی ــ که فلسفه‌ی رنسانس آن را به شدت ترویج می‌كرد ــ ارتباط متقابل فرهنگی و تاریخی وجود دارد. برای مثال، پیکو دلّا میراندولا در رساله‌اش «درباب شرافت انسانی» آورده که خدای خالق ــ خدایی که اورا به عنوان Demiurge  (یک کارگر ورزیده) نیز توصیف می‌کند ــ درباره‌ی تقدیر بشر می‌گوید: «ای آدم، ما به تو زیستگاهی مشخص نبخشیدیم، ویژگی‌های چهره ات را معین نکردیم، استعداد و توانمندی  واحدی نیز برای تو مقرر نداشتیم، زیرا تو خود هر زیستگاهی که بپسندی برخواهی گزید، اجزای چهره‌ات را آن گونه که مطلوب توست انتخاب خواهی کرد و هر قابلیتی که دوست داشته باشی اختیار می‌کنی. همه‌ی موجودات دیگر محکوم قوانین طبیعی هستند که ما وضع کرده ایم، ولی هیچ مرزی مانع پیشرفت تو نخواهد شد. تو بنا بر اراده‌ی آزاد خویش حتی بر طبیعت فرمان خواهی راند زیرا تقدیرت را به دست خودت سپرد‌ه‌ام.»

سبد خرید ۰ محصول