فریدون غفاری / بهمن محصص/ نقاشی ایران

در فاصله‌ی انزوا و جهان‌نگری/ مسلم خضری

مسلم خضری در این مقاله نگاهی به مضمونِ محوریِ کار  بهمن محصص و فریدون غفاری داشته است. به اعتقاد او بهمن محصص و فریدون غفاری از دو نسل هنر ایران‌اند. دو شخصیت منزوی و شکاک. آثار فیگوراتیو محصص و غفاری از جوانب گوناگون با هم متفاوت‌اند. ولی می‌توان آثار و سیر کاری دو نقاش را در پیوند با دو  مقوله‌ی سوژه‌/سوژه‌گی خواند. مضمون محوری کار محصص انسان و مشخصاً انسان معاصر است. فریدون غفاری نیز به میانجی ژانر «خودنگاره» بر محور همین مضمون کار می‌کند. مسلم خضری در این مقاله با روایتی کوتاه از زندگی این دو هنرمند به تحلیل بخشی از آثار آن‌ها، که کمتر دیده شده، پرداخته است.

بخشی از مقاله پیرامون بهمن محصص و فریدون غفاری:

در اواسط دهه‌ی هفتاد، مقولاتی چون «تجربه» و «تجربه‌ی زیسته» در بخشی از جریان روشنفکری ایران قوت گرفت. این رانه چندان با مسیرهای کلانِ هنر این سال‌ها همسو نبود. هنرمندان هنرهای تجسمی علاقه‌مند به این مباحث با موضوعاتی همچون شهر و پرسه‌زنی در شهر، مهمانی‌ها و دورهمی‌های طبقه‌ی متوسط، خانواده، عکس‌های خانوادگی و… آثاری خلق کردند. این جریان سعی داشت تجربه‌های اصیلی را بازنمایی کند و بر این ادعا بود که زندگی نه تنها موضوع مناسب هنر، بلکه یگانه موضوع آن است. جریانی با حساسیت و ویژگی‌های استتیکی مشخص که از خیل عظیم آثار فیگوراتیو دو دهه‌ی اخیر قابل تفکیک بود. برخورداری از نوعی وحدت مکانی و فضایی، وفاداری به عینیت، فرایند دیدن و اهمیت پروسه‌ی خلق اثر را می‌توان از جمله‌ی شاخصه‌های این رگه‌ی هنری به شمار آورد.

بهمن محصص اثری دارد با عنوان نمای پنجره که در سال۱۳۶۳ خلق شده است. در تصویر فردی از پنجره‌ی اتاقی تاریک سرک می‌کشد، مثل کسی که سال‌هایی را از سر ترس، به تاریکی پناه برده و حوادث را نظاره کرده و حالا از پنجره با احتیاط سرک می‌کشد تا ببیند جهان به چه شکل و شمایلی درآمده است. صورتش کاملاً پیدا نیست و البته نباید هم پیدا باشد چراکه هیچ‌کدام از آدم‌های ژنریک محصص چهره‌ی واقعی و کاملی ندارند.

سبد خرید ۰ محصول