این جستار به مفهوم «امر والا» (the sublime)، جدای از کاربردهای قدیمیتر خود، میپردازد. مفهومی که از دهههای پایانی سدهی هجدهم، در کنار امر زیبا (the beautiful)، یکی از دوگانههای محوریِ سنت زیباییشناسی را تشکیل داده است. از آن زمان تابهحال به عنوان دو حد، دو قطب، یا مفاهیمی مکمّل، برای فهم، مقولهبندی، تفسیر و حتی تولید آثار هنری منشأ اثر بودهاند. اما موقعیت خاص امر والا (که در دهههای اخیر توجهی مضاعف را جلب خود ساخته) ناشی از چیست؟ در عین تبار فلسفی و زیباییشناختی، بنا به ویژگیها و تعاریف خودْ پیامدها و دلالتهای مستقیم و قابلردیابیای نیز برای آثار هنری، بهویژه در حوزههای هنرهای تجسمی، داشته است. و این زیستِ دوگانه تا زمان ما ادامه یافته است.
این ویژگی در متنها و مقالاتی که پیش رو دارید نیز مشهود است. یعنی در حالی که بعضی از مقالهها این مفهوم را در بستر بحثی کاملاً نظری و با تداعیهای زیباییشناختی، سیاسی، و جز آن پیش میبرند. متون دیگر امر والا را در نسبتی تنگاتنگ با آثار و چهرهها و جریانهای هنری به بحث میگذارند. جدای از مقالهی کلاسیکِ رابرت رازنبلوم که با زبانی روشن و روشنگر به تعریف و ردگیری سنتی از هنر والا و نسبت آن با رانه یا میل به انتزاع ــ تا نقطهی اوج آن در اشکالی از انتزاع میانهی سدهی بیستم ــ همت میگمارد.
چهار متن بعدی با تمرکزی نظریتر، نگاه چهرههای محوریِ گفتمان امر والا چون کانت و لیوتار است. نگاهی که این مفهوم و دلالتهای هنری، فرهنگی، و سیاسی آن را مورد تحلیل قرار میدهند. و متنهای کوتاهترِ آخر بخش ــ گاه با عامتر کردنِ این مفهوم و فاصله گرفتن از محدودههای فلسفیِ دقیق آن. ــ نمونههایی از درگیری عملی و نظری هنرمندانی چون مایک کلی، آنیش کاپور، رابرت اسمیتسون، باس یان آدر، آنری میشو، و البته بارنِت نیومن با ایدهی والایی و امر والا را ارائه میدهند.