داستان بلوار کشاورز
مقاله «داستان بلوار» نوشتهی امیر حسین خورشیدفر داستان بلوار کشاورز و آنچه تاکنون بر او گذشته را روایت میکند. بلوار کشاورز همانطور که نامش با گذر زمان تغییر کرده، ویژگیهای ظاهریاش نیز دستخوش تغییر شده است. نویسنده فضای بلوار را با جزئیات توصیف میکند، رهگذران بلوار که مشتاقانه به دیگران نگاه میکنند و با طمأنینه چشمانداز های آن را تماشا میکنند.
بلوار از نظر مکانی یکی از پر رفت و آمدترین نقاط شهر تهران است و اقشار گوناگونی از آن عبور می کنند. داستان بلوار به سرنوشت آب بلوار کشاورز (عنصر متمایز آن از سایر بلوارهای شهر) نیز میپردازد. آبی که در ابتدا جاری بوده و از نهرهای اطراف تهران نشأت میگرفته و اکنون ساکن است.
انقلابیون دهه شصت به بلوار کشاورز میگفتند چهارراه داس و چکش. بلوار کشاورز که داس است و خیابان کارگر چکش. در زمستان سال ۱۳۸۹ از کارگر و کشاورز خبری نیست. کارمندها و دانشجوها پیاده یا سوار ماشینهایی هستند که پشت چراغ قرمز بلوار ایستادهاند. ماشینها تا آستانه بلوار میروند و بعد دستهشان دو تکه میشود. بیشتریها میپیچند توی خیابان باریک شانزده آذر.
بخشی از متن:
تهرانيها داشتند انواع و اقسام وقتگذراني و خوشيهاي غربي را در حاشية بلوارتازهساز خوشسروپزشان تجربه ميکردند. بلوار کشاورز لوکيشن مکرر فيلمفارسيها بود. قهرمان يکه بزن از بيمارستاني که مادر يا معشوقهاش در آن بستري بود بيرون ميآمد و با رفيقش درد دل ميکرد که آهي در بساط ندارد و اگر تا پس فردا پنجاه هزارتومان جور نکند بيمار براي هميشه کور ميشود، کادر به تدريج باز ميشد و ميديديم که آنها در بلوار راه ميروند. بعضي حرفهاي تازه را نميشد در کوچههاي مسقف سربازارچه يا در قهوهخانه گفت.
صداها از غرب ميآمد و به زير زمين تهران ميرفت. موسيقي راک اندرول از همان دهة چهل به زيرزمين عادت دارد. کلاب کوچيني در تقاطع خيابان کاخ و بلوار اليزابت راه انداخته شد. ورودي کلاب کوچيني تونلي بود با رنگآميزي سياه و سفيد، انگار فساد جذاب شهر با نقش و نگارهاي سرگيجهآور مردم را به دل زمين، به جايي مخفي و پنهان ميمکيد. آنجا بندهاي موسيقي غربي مثل بلک کتز کپية ترانههاي غربي سرميدادند. بيرون، روي زمين، در کنار نهر قديمي تهران ساختمانهاي تازه، برجهاي سفيد و ترو تميز، سربه فلک ميکشيد. مجلة خواندنيها در سال ۴۹ نوشت:
«در پرتو آرامش و ثبات مترتب بر اوضاع و رفاه اقتصادي ناشي ازآن، شکوفههاي عمران و آباداني يکي پس از ديگري در بخش عمومي و خصوصي با هم مسابقه گذاشته، در سرزمين شاهان شکوفا ميشوند.» شکوفههاي عمران و آباداني برجهاي سامان بود. دو غول ۸۰ متري بيست و هفت طبقهاي. اين شهر، تازه ميخواست خودش را ببيند. پس برج بلندتري با نماي آينهاي در سال ۴۹ به نام وزارت کشاورزي قد کشيد. آينهاي قدي دربرابر شهر خودپسندتهران که شيفتة ريخت و روي تازهاش بود.
پیشنهاد مطالعه: مقالهی «شور شیطانی شهر (شهر تهران)» به قلم سینا دادخواه