بخشی از مقاله:
بیانیهی ایلیا گاوین
من، در شمال امریکا و در خانوادهای متعلق به جنوب امریکا بزرگ شدم. اما همواره ریشههای جنوبیام را کاویدهام تا مفهوم واقعی زادگاه و مسکن را دریابم. چند تن از اعضاء خانوادهام در ویرجینیا ساکناند. آنها به خرافههای قدیمی باور دارند و منبع اصلی ایدههای تصویری من هستند. در ذهن من، این چشمانداز که خاطرات کودکیام را از زادگاه و مسکنم در خود میگیرد انبوه و درهم برهم است. میخواهم ارتباطات انسانی خودم با این جغرافیا به مثابهی خانهی جدید، را بفهمم. قلمرویی که به رویاها و خاطرات حضور مادی میبخشد.
من در قالب اثری با نام کتاب «سرود رؤیاها» از ساختها، شخصیت (کاراکتر)ها و روایتهایی تاریخی، که برخیشان زائیدهی خیال و شماری نیز بر پایهی تجربیات شخصیام هستند، عکس میگیرم. کارم را اغلب با اشیائی که از اینور و آنور پیدا میکنم شروع میکنم. سپس در صحنههای ساختگی به آنها آرایش میدهم. وقتی این مواد را برش میدهم، به هم وصل میکنم. دسته دسته یا از نقطهای [در تصویر] آویزان میکنم. سعی دارم در عین خلق اشکال جدید، که به چشمانداز جنوب [امریکا] اشاره میروند، شکل اصلیشان را هم از جهاتی حفظ کنم.
این تصاویر ساختگی، اگرچه به گذشته گریز میزنند اما معنا را در زمان حال جستجو میکنند. شیوهای که ما اشیاء و کهن الگوها را به کار میبریم، به آنها نظم جدیدی میبخشیم و ارزشگذاریشان میکنیم، بازتاب وضع روحی عصر کنونیمان است.
گفتوگو با ایلیا گاوین:
در بیانیهتان از ریشههای شمالی و جنوبیتان، که بر تفسیر شما [از واقعیت] و ساخت چشمانداز جنوبی تأثیر گذاردهاند سخن میگویید. ممکن است دربارهی جنوبی بودن کارتان کمی بیشتر توضیح بدهید؟
ایلیا گاوین: فکر میکنم عدهای از آدمها دست کم خرت و پرتهایی در خانه دارند که انگار از پیشینهی روستایی و حتی شاید هم جنوبی برخوردار هستند. بعضی چیزها کمابیش به گونهای شمایلی هستند. و زمانی هم که نخستین بار این مجموعه را شروع کردم، به ساختن بیشتر از پیش علاقهمند شدم. چیزهایی مثل بانکه یا ساختن یک شیء مرا به یاد دستگاه تقطیر ویسکی یا تصویر یک bottle tree متعلق به فرهنگ بومی سیاهان امریکا، میانداخت. برقراری این ارتباط برایم اهمیت بیشتری داشت. ارتباط با چیزی که ملموس و شاید جنوبیتر بود یا ارتباط با موضوعاتی که درونمایهاش به خانوادهام و در واقع به جنوب [امریکا] بازمیگشت.
وقتی ساخت این مجموعه را در پیش گرفتم – فکر میکنم اولین تصویر را در سال ۹۴ گرفتم – در آلبوکرکی بودم. و چیزهایی خریدم که به [فرهنگ] ویرجینیا تعلق داشت. از این رو آن چند تصویر نخست را در نیومکزیکو و از اشیائی متعلق به جنوب امریکا اجرا کردم. شما میتوانید ایدهای از چشمانداز را به تصویر بکشید که بیشتر استعاری است تا صریح و مشخص. اسطورهشناسی من از جنوب منحصر به خودم است. هرچه پیش میروم کمرنگ و کمرنگتر میشود. بنابراین، اشیاء خودشان را بیشتر در معرض دید قرار میدهند. بدین ترتیب آنها رنگ رؤیاهای جنوبیشان را میبازند و به رنگ رؤیاهای خودم درمیآیند. …
.