بخشی از مقاله:
خوب، هفته گذشته، در همه عوامل مجادله ای که قبلا بلاتکلیف مانده بود نوعی شتاب پدید آمد. ناگهان ، و من به این دلیل می گویم ناگهان که بیانیه های قاطعی در فضای همان روز صادر شد. مردان مسلح در انزوا قرار گرفتند. ولی چرا در این زمان؟ و چرا قبلاً نه؟ کافی نیست که بگوییم وقایع اخیر در میلان بر بسیاری از مردم عمیقاً تأثیر گذاشت. زیرا وقایع مشابهی که در رم روی داد نیز دارای تاثیرات عمیق بود. پس چه چیزی روی داد که جدید و متفاوت بود؟ میتوان به خود جرأت داد و فرضیهای را پیش کشید. بار دیگر به یاد بیاوریم که یک توضیح هیچگاه همه چیز را توضیح نمیدهد، بلکه خود به بخشی از چشم انداز توضیحاتی بدل میشود در خصوص رابطهمندی متقابل امور، باری، عکسی منتشر شد. عکسهای بسیاری منتشر شدهاند. اما این یک پس از آن که در نشریه Corrier l ‘ Informazione به چاپ رسید از همه روزنامهها سر درآورد.
چنان که همه به یاد دارند این عکسی بود از یک مرد جوان که نقاب محافظ و بافتنی اسکیبازان را به سر کرده بود، و تنها، با تصویری نیمرخ در وسط خیابان ایستاده بود. با پاهای باز، هر دو دستش را در امتداد افق گشوده بود و در هر دستش اسلحه ای بود. میشود اشکال دیگری را در پسزمینه دید. اما ساختار عکس از حيث سادگی کلاسیک است: پیکری محوری، جدا افتاده و مسلط بر تصویر اگر مجازیم ( و ضروری است که در چنین مواردی اظهارنظرهای زیبایی شناختی ارائه دهیم، پس این یکی از آن عکسهایی است که در تاریخ استمرار خواهد یافت و در هزاران کتاب به چاپ خواهد رسید. فرازونشیبهای قرن ما در معدودی عکسهای نمونه که دورانساز از کار درآمدهاند تلخیص شده است.
.