بخشی از متن:
تاریخ اندیشه و هنر اروپا، تاریخی انسان بنیاد است. تاریخ ستایش انسان در زیبایی مطلق که کمال آن در اندیشه و هنر دوران رنسانس است تا آغاز سدهی بیستم. انسان اروپایی، گوهراومانیسم، با پیشینهی تاریخی دورودرازش میراث بر باوری فرهنگی به درازای تاریخ اش است: بدیهی انگاشتن مکان. مکانی که خود و دیگری را در آن باز بنماید. خاک و خانه؛ آنجا که بودن انسان در گرو آن است، هیچگاه زمینهی اصلی بازنمایی تصویری انسان اروپایی نیستند. او که خود را مالک جهان میپندارد، انگارکه خانمان برایش ازفرط بدیهی بودن به کاراندیشه و بازنمایی تصویری نیامده است.
هنرآمریکایی، تاریخی یکسر متفاوت دارد. انسان مهاجرـ آن که خاک و خانهای نداردـ با ورود به طبیعت بکر وبیکران سرزمین تازه یافته شکل تولید اندیشه وهنرخود را جستجو می کند. آنچه پیش ازاین بدیهی محسوب میشد بدل به موضوع اصلی بازنمایی تصویری درشیوهی مستقل هنرآمریکایی شد .
خانه ؛ خواستهی بدیهی مهاجربرای زیستن ، آن جا که مأوای اوباشد و درآن بیارامد (!)… بدل به شمایلی در هنرمستقل آمریکایی شد. خانهای که همواره ـ یا بیشترـ یادآوردست اندازی انسان است به همان طبیعت بکرو بی کران. نشانی از تقابل فرهنگ ـ حضورانسان ـ و طبیعت.
عکسی از کارلتون واتکینز به گمانم قدیمی ترین تصویرعکاسی شده ازاین دست باشد. واتکینزبی تردید عکاس بزرگ جریان موسوم به “مناظر غربی” است که در نیمه دوم سدهی نوزدهم با چند تن دیگر بانگاهی ستایش آمیز چشم اندازهای طبیعت غرب آمریکا را عکاسی کرد.
ازپی واتکینز به سدهی بیستم می آیم وخانه های نقاش محبوبم ادواردهاپر را نگاه میکنم.خانهای درکنارخط آهن (۱۹۲۵) ، نشان ازخانهای ویکتوریایی درمکانی “نامانوس” و”جدا افتاده” دارد. دو ویژگی که بارها شاهد تکرارشان درعکاسی سدهی بیستم آمریکا هستیم. خانههای دیگرهاپرمثل رایدرزهاوس، همسانی بیشتری با شکل بیانی عکاسان دهههای پایانی سدهی بیستم دارد. عکسهای ویلیام کریسچنبری از پس چند دهه یادآورهمان خانه های جداافتاده، اما درطبیعتی تحقیرشده و مخدوشاند ومجموعهی خانههای جداافتاده جان دیولا هم استمرارهمین سنت بازنمایی “خانه” درمکانهای پرت و دور از شهراست. مکانهایی که نامی برخود ندارند و تنها با مختصات جغرافیایی شناخته میشوند.
شایدعکسهای دیولا واکنش به گونه های پرشمارهنرشهری سدهی بیستم آمریکا باشد؛ شاید هم ادای دین به تاریخ هنر کشورش و احترام به رؤیای پیشینیان مهاجرش: خانه …