بخشی از گفتوگو:
در دههی اخیر سرعت اجرای کار های دیواری شتابی به خودش گرفته. جدا از دوسالانه فراخوان های متفاوتی وجود دارد که ایده های افراد با سرعت زیادی روی دیوار های شهر کار میشود. شما موافقید؟ شما فرمودید پژوهشگران به مسائل کلان و جزء فکر میکنند و دایره فکر آنان از مسئله ی هویت تهران گرفته تا معماری شهر تهران، از مسئلهی ایدئولوژیک تا سیاست های حکومتی واز جریان گذار و تغییر نسل گرفته تا آلودگی هوا و … را شامل میشود، چقدر پژوهشگران توانسته اند در این سال ها همپوشانی مناسبی بین این موضوعات و آثار نقاشی دیواری اجرا شده پیدا کنند؟
اصغر کفشچیانمقدم : اگر بگوییم هیچ واقعا غیر منصفانه است.من فکر میکنم تغییر خیلی خوبی ایجاد شده است اما نه به اندازه ی ایدهآلهایی که انتظار داشتیم. نسبت به آنچه که در رشته های موازی میشود دید، برای این رشته ی نوپا ( که در عرض ۱۵ سال اینقدر شتاب گرفته و شتاب زدگی در بعضی از بخش هایی از آن دیده میشود )، این تغییر بسیار قابل تامل است. امروزه نقاشی از شهدا بسیار متفاوت تر با نقاشی عای ۱۰ سال پیش است. این متفاوت تر بودن به این معنا نیست که حتما جنبه ی مثبت یا منفی دارد اما نشان میدهد تصمیم گیری های مدیریتی و فعالیت های پژوهشگران تاثیراتی بر همدیگر داشتهاند. در واقع تغییراتی را میطلبیدند. این تغییرات توانسته مثمر ثمر باشد یا نه، باز به پژوهش های جدید تر نیاز دارد. ما بحثی را که برای چگونگی بخش پژهش دوسالانه در شورا مطرح کردیم و قبلا با خود آقای موسوی و دوستان دیگر نیز در جریان گذاشتیم، اینست که آیا نقاشی دیواری نیاز به پژوهش دارد یا ندارد و آیا دوسالانه ها نیاز به بخش پژوهش دارند یا ندارند؟ این یک سوال بنیادی است. اینکه چرا در تهران باید نقاشی دیواری انجام شود و اگر چنین است با چه ساز و کاری باید انجام شود؟ کجاها باید کار کرد؟ کدام دیوار ها مناسبند؟ و چه ساختار بصری باید به کار برده شود؟ چه کسانی باید کار کنند؟
…