معرفی مقاله:
بسیاری از روشنفکران و ترقیخواهان، بسیاری از ستمدیدگان و آرمانگرایان این بوده که «هرگز نگو گذشته بهتر از حال است». به همین علت حسرت برای گذشته، معمولاً احساسی منفی، ارتجاعی و سانتیمانتال تلقی شده است. اما در چند سدهی گذشته، سرعت رشد و تحول در کشورهای پیشرفته چنان شدتی گرفت که اینک بخش مهمی از کارشناسان علوم انسانی، هنرمندان و روشنفکرانِ این جوامع، حفظ یا برقراری رابطه با گذشته را دستکم برای ترمیم و تداوم مدرنیسم پیر و ضعیفشده لازم میدانند. از این رو، در نظریههای جدیدِ علوم انسانی، «نوستالژی» بارِ معنایی مثبت و سازندهای پیدا کرده و بر این تأکید میکند که افراد از طریق بازیابی و تعریف گذشته، به بازسازی خود و رابطه با دیگران و جهان میپردازند و به این ترتیب موفق به تولید، تثبیت و ارزشگذاری معنای زندگی میشوند. ثمیلا امیرابراهیمی در این مقاله به این مسئله پرداخته است که عکسهای گذشته میتوانند به جز یادآوری نوستالژیک گذشته، مدارک مهمی از تاریخ گذشته باشند. به زعم او با شکلگیری نظریه تاریخ خُرد (Microhistory) در دههی ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ در اروپا، ارزش تاریخی زندگی اقشار نادیدنی جامعه شناخته شد. و پیونددادن تجربیات روزمره و پیشپا افتاده افراد عادی جامعه با تغییرات وسیع و کلان اجتماعی و سیاسی ضرورت یافت. به این منظور، ثبت و بررسی اسناد زندگی روزمره در پژوهشها و برنامهریزیهای فرهنگی و اجتماعی این کشورها اهمیت بسیار پیدا کرد. او در این مقاله بعد از شرح اهمیت این امر به خاطرات و عکسهایی که مادر خود باقی مانده پرداخته، و سعی در شکلگیری همین تاریخ خرد داشته است.
.
بخشی از مقاله:
امروز برای نسلی از مردم زنده دنیا عکسهای سیاه وسفید خانوادگی هنوز به عنوان اسناد اخیر و دست اول محسوب میشوند. به این معنا که تصویر والدین یا خانواده بزرگ یا دوستانی هستند که نسل زنده و مُسن فعلی آنها را به چشم خود دیدهاند. عکس رنگی در کشورهای غربی از اوایل قرن بیستم در دسترس افراد و خانوادهها قرار گرفت. در تهران نیز، «فتو واهه» به عنوان «نخستین آتلیه ظهور و چاپ عکس رنگی» در سال ۱۳۱۷ تأسیس شد. اما تاریخ نخستین عکسهای رنگی چاپ ایران چندان مشخص و دقیق نیست. برای نسل جوان امروز عکس سیاهوسفید کارکرد روزمره و عمومی خود را از دست داده و به طور عمده به معنای عکس هنری و یا عکس کهنه و قدیمی است. عکس چاپ شده و آلبوم عکس نیز کمابیش آخرین روزهای زندگی خود را میگذرانند. همانطور که در چشم بههم زدنی نامهنویسی تبدیل به ایمیلنویسی شد عکسها نیز در همین دو دههی اخیر آلبومهای خانوادگی را ترک کرده و در خانههای تازهای چون کامپیوترها و لپتاپها و گوشیها و غیره جاخوش کردهاند.
به جز عکسهای خانوادگی، یادداشتهای روزانه هم گوشه دیگری از دنیای خصوصی افراد هستند و برخلاف دوربین و عکس که تقریباً در همه موارد رو به بیرون و «دیگری» باز میشود، این نوشتهها در مخفیگاه رازآلود و درون «خود» فرد جای دارند. محیطهای بسته اجتماعی زاینده دنیاها و نجواهای درونی و خصوصی است. و حتی در صمیمیترین خانوادهها نیز برخی افراد دنیاهای ویژه یا مراحل بحرانی خود را دور از چشم بقیه، تنها با دفتر یادداشت در میان میگذارند. میتوان تصور کرد در چنین جوامع و خانوادههایی، زنان و دختران بیش از مردان روزانهنویسی کردهاند. اما روشهای کهنهی تاریخشناسی آثار آنان را قابلتوجه و انتشار ندیده و اینگونه نوشتار و ادبیات زنانه به تدریج یا از سوی خود نویسندگان و یا از سوی پژوهشگران اجتماعی و تاریخی در رده چیزهای بیاهمیت و دورریختنی قرار گرفته اند.
آلبومهای خانوادگی بیشتر به ثبت حالات افراد خانواده، روزهای تجمع و تفریح و مراسم مهم خانوادگی اختصاص دارند. موضوعات دیگر عکسها ممکن است ظهور اشیای تازه مثل تلویزیون، رادیو و خودرو یا گوشههایی از شهر و خیابان، ساختمانها و بناها باشد. بعضی اشیای تازه رسیده آنقدر اهمیت دارند که افراد خانواده در کنار آنها میایستند و عکس میگیرند. عکس هنوز مقامی بالاتر از آن دارد که برای امور پیشپا افتاده هدر داده شود. زیباییشناسی هنری ایران در این زمان هنوز به اشیای روزمره، فضاهای خالی داخل خانه، در و پنجره، اطاقها و چیزهایی از این قبیل کاری ندارد.