بخشی از متن:
برای آنكه همهچیز را از ابتدا روشن كنیم: عكاس آمریكایی، جوئل پیتر ویتكین نه از كامپیوتر بلكه از ابزارهای عكاسی سنتی استفاده میكند. یك دوربین رولیفلكس دو لنزی، تولید سال ۱۹۶۰ هنوز دوربین برگزیدهی او است؛ از فیلمهای رول مرسوم استفاده میكند، و به ندرت بیش از یك فریم از یك موضوع صحنهیپردازی شده عكاسی میكند. از تكنیك كولاژ یا مونتاژ عكسها استفاده نمیكند. تنها وجه تمایز عكاسی او با عكاسی متداول كه از موضوع، عكسهای «صریح» میگیرد، شیوهای است كه بر روی نگاتیو كار میكند و قطعاً شیوهی صحنهپردازی او؛ روندی كه در آن، دنیا را نه آنطور كه بیننده میشناسد، بلكه بر اساس اندیشهها، دیدگاهها و تخیلات از پیش قاعدهبندی شدهاش خلق میكند- جهانی سرشار از اشارات، ارجاععا، عبارات- دنیایی كه ویتكین ساكناناش را در مكانهایی پیدا میكند كه طرفداران ایدهآلهای مرسومتر زیبایی، طبیعتاً از آنها دوری میجویند. او دلبستهی چیست؟ ویتكین گستاخانه صاف و پوستكنده حرف خود را میزند و فهرست میكند: انواع انسانهای عجیب و غریب، انسانهای سبكمغز، كوتولهها، آدمهای غولپیكر، افراد معیوب، افراد متمایل به تغییر جنسیت، پیش از عمل…
ویتكین اخیراً اعضای قطع شدهی بدن را نیز به فهرست خود اضافه كرده است كه آنها را به سیاق طبیعت بیجانهای فلاندری قرن هفدهمی میآراید- رویكردی كه احتمالاً حتی برای معاصران تساهلگراتر او نیز باورنكردنی میرسد- و به ویژه در آمریكا بارها و بارها موجب برانگیختن خشم دادستانهای منطقهای و سانسورهای خودفرموده شده است. بیشك، جوئل پیتر ویتكین یكی از جنجال برانگیزترین هنرمندان عصر خویش است. اما در حالی كه واعظان اصولگرا، در مقابل میلیونها بینندهی تلویزیون، بر او انگ افریت۲ میزنند، دنیای هنر او را به عنوان اصیلترین و عمیقترین هنرمند معاصر به رسمیت میشناسد. بنا بر این، بهای كتاب آثار او كه تعداد محدودی از عكسهایش را در بر میگیرد، بیشترین بهایی است كه عكاسی پستمدرن تعیین میكند.
امر غیر عادی به عنوان بخشی از زندگی روزمره
هر كس به زندگینامهی ویتكین نگاهی بیندازد متوجه میشود در آن، گواههای بیشماری بر آن چیزی وجود دارد كه در نگاه اول به نظر عقدهای بیمارگونه میرسد، اما در واقع چیزی بیش از اقدامی برای بررسی شالودهی وجود مادی نیست، به چالش كشیدن دستهبندیهای هنجارها و انحرافها، تخطی كردن از محدودهها با چشمانی كاملاً باز، تا از طریق تصویر دریابیم ویتكین میخواهد چه چیز را «قدسی » بنامد. در دوران كودكی، او كه تجهیزات عكاسیاش به یك دوربین رولیكورد خلاصه میشد، یك بار سعی كرد از خدا عكاسی كند: یك نفر به او دربارهی خاخامی گفته بود كه خدا را دیده بود. ویتكین این خاخام را ملاقات كرد اما خدا نادیدنی باقی ماند. او از خود میپرسید خدا را كجا میتوان پیدا كرد؟ در میان مردم، آنطور كه پیام كریسمس به ما میآموزد؟ اگر اینطور است، در میان كدام مردم؟ ممكن نیست خدا خود را به طرز ویژهای، درست در میان موجوداتی نمایان كند كه از لحاظ بدنی یا ذهنی آشكارا با اكثریتِ دیگر تفاوت دارند؟ در واقع همین بازتابهای فلسفی-مذهبی هستند كه در قلب آثار جوئل پیتر ویتكین وجود دارند. ویتكین، پسر یك خانوادهی مهاجر فقیر، سال ۱۹۳۹ در بروكلین متولد شد. پدرش یك یهودی سنتی روس، مادرش یك ایتالیایی با عقاید تند كاتولیك بود- تفاوتهایی كه بعدها سبب اصلی جدایی این زن و مرد شدند. جوئل پیتر ویتكین و برادرهای دوقلویش نزد مادر و مادربزرگشان بزرگ شدند. ویتكین به یاد میآورد: «مادربزرگم تنها یك پا داشت و صبحها وقتی بیدار میشدم بوی پای مبتلا به قانقاریای او را متوجه میشدم. در حالی كه اغلب بچهها وقتی بیدار میشوند بوی قهوه به مشامشان میرسد، من باید بوی پای عفونی مادربزرگم را میشنیدم.» بدین شكل ویتكین به زودی با چیزهای عجیب آشنا شد و امور غیر عادی بخشی از زندگی روزمرهی او شدند. او بیماری و درد را شناخت كه مرگ، (حتی اگر آن را از ذهن دور كنیم) ناگزیر بخشی از آن است. …