
بخشی از متن:
«جان سارکوفسکی» در کتابی با نام «آینهها و پنجرهها» آثار عکاسان تأثیرگذار و شاخص آمریکایی در قرن بیستم را گردآوری کرده است. عنوان کتاب بسیار هوشمندانه انتخاب شده است. تقسیمبندی ظریفی میان دو شیوۀ بنیادی عکاسی را مطرح میکند. عکاسان آینه و عکاسان پنجره! به عبارت واضحتر عکاسان ذهنیتگرا و عکاسان عینیتگرا.
بیشتر عکسهای عینیتگرا [چنانچه موفق به ارتباط با بیننده شوند] به دنبال شریککردن عکاس و تماشاگر دربر داشت یا احساسی واحد هستند. که اصلاً منشاء واقعی و حقیقی دارند. عکاس سعی میکند تا حد امکان حضور خود را در عکس محو کند. تا عکس بدون هیچ واسطهای به بیان واقعۀ درون خود بپردازد.
شاید چیزی شبیه به همذاتپنداری در سینما و تئاتر. همین اصل باعث میشود که آثار عکاسانی مثل «رابرت کاپا» و یا «هانری کارتیه برسون» که اساساً بر جنبههای مستندگرایانه عکس تأکید میکنند، واجد خصوصیات با ارزش هنری باشند.
اما در عکسهای ذهنیتگرا عکاس حضور روشن و واضحی دارد. و اصلاً به واسطه وجود «عکاس–آینه» بیننده به دریافت جدید و شاید غیرواقعی از موضوعی ذاتاً واقعی میرسد.
به اعتقاد من اینکه هر یک از ما به کدامیک از این دو گرایش علاقه داشته باشیم چنان مهم نیست. بلکه اهمیت موضوع به توانایی بیپایان عکاسی به عنوان رسانه و البته به واقعیت در نمایش عینی و یا ذهنیِ جهان پیرامون ما بازمیگردد. در این یادداشت سعی خواهم کرد تا به ویژگیهای عکاسی «رالف گیبسون» که بدون شک یکی از شاخصترین «عکاس–آینههای» دوران ما است اشاره کنم. به این امید که روزنهای کوچک به فضای آثار او گشوده شود.
«رالف گیبسون» عکاسی است با دنیای خاص خود. به طور حتم ویژگیهای تصویری منحصر به فرد او نتیجۀ مطالعه و رشد گام به گامی است که در طول زمانی نزدیک به چهل سال به آن رسیده است. رالف گیبسون از اواخر دهۀ ۵۰ عکاسی را بطور جدی آغاز کرده است. متأثر از فضای آن سالها که مشخصاً از «جنبش بیت» و یگانه نمایندۀ آن در عکاسی، «رابرت فرانک» الهام میگرفت. رالف گیبسون در سالهای اولیه عمر هنری خود به عکاسی عینی علاقهمند گردید. او که در نیروی دریایی و سپس انستیتو هنر سانفرانسیسکو عکاسی را آموخته بود و دو سال هم دستیار «دوروتیا لانگ» شد، با تأثیر مستقیم از محیط اجتماعی آن روز مخصوصاً به «عکاسی خیابانی» گرایش پیدا کرد.
دوربین لایکا و فیلم سیاه و سفید با حساسیت بالا از همان زمان دو رکن فنی جدا ناشدنی آثار او محسوب میشدند. وقتی در سال ۱۹۶۳ به عنوان عکاسی مستقل به لسآنجلس رفت، اولین نمایشگاه عکس خود را برپا کرد. عکسهایش در این دوره ظرافت و دقت بیشتری را به نمایش میگذاشت. اما مشکل اصلی تمامی آثار رالف گیبسون تا قبل از سال ۱۹۷۰ به دور بودنِ او از توجه به تمایلات و علایق شخصی خود بازمیگشت. در حقیقت او در این زمان به شدت تحت تأثیر جوّ حاکم بر عکاسی بود. «در آن زمان تصور میکردم این صادقانهترین برخورد است… حالا که به این عکسها نگاه میکنم دست به قضاوتی بین نیت اصلی خودم و واکنش همگانی در مقابل آنها میزنم.» …