دربارهی دو نمایشگاه از رزیتا نصرتی و امین معظمی به قلم علیرضا رضاییاقدم
این مقاله، دربارهی دو نمایشگاه «نوزده شب» از رزیتا نصرتی و «خیابانهای تهران» از امین معظمی، به قلم علیرضا رضاییاقدم است. ویژگی مشترک هر دو مجموعه در این است که هر دو حاصل حضور بیواسطه در شهر بودند. پدیدهای که کمتر میبینیم، نقاشها معمولا برای منظرهسازی به دل طبیعت میزنند و برای بازنمایی شهر از عکس استفاده میکنند یا از پشت پنجره به بیرون نگاه میکنند. ما در تهران نوازندهی خیابانی میبینیم. اما خبری از این نقاشان نیست. این مقاله، به نقاشی فضای باز و اسلوبهای این دو نقاش میپردازد.
بخشی از متن:
بلوار کشاورز محل تلاقی شمالشهریها و جنوبشهریها، شرقنشینها و غربنشینان در منطقهی میانی تهران است. گذرگاهی بین دو خیابان پررفتوآمد ولیعصر و کارگر که با پیادهروهای سنگفرش و عریض و نسبتا خلوتش شتاب عابران را میگیرد تا از قدمزدن و نشستن در زیر درختانِ نارون و توت لذت ببرند. بلوار محل قرار و دیدار، و جای پرسهزنی و وقتگذرانی و مصاحبت است. تهران خالی از بلوارهای مجلی و پارکهای بزرگ نیست. اما بلوار کشاورز از جنس دیگری است، به دلیل مرکزیت همگانیتر و عمومیتر است.
اولین بلوار تهران است و مثل سایر اماکن و معابر قدیمی تهران، شاهد پرشها و چرخشهای عجیب تاریخ معاصر ما بوده که در تغییر نامهایش هم پیداست. نهر کرج، الیزابت، کشاورز. و به واسطهی رفتوآمد قشر فرهنگیتر دانشجویان، نزدیکی به موزهی هنرهای معاصر و نورپردازی شبانهی درختان وسط بلوار با آن نورهای بنفش و سرخ و آبی، از پیش فضایی فرهنگی و صحنهآراییشده است…