سهراب سپهری (۱۳۵۹-۱۳۰۷)

تنه‌ها؛ تحلیلی بر «تنه‌های درخت» سهراب سپهری/ جواد مدرسی

بخشی از متن:

فرم «تنه‌های درخت» از یک سو تحت تأثیر هنر مدرنیسم غرب است و از سوی دیگر، و بیشتر، وامدار نقاشی شرق دور. سهراب سپهری در سفرهایش به شرق و غرب عالم بیشتر مجذوب آن بخشی از نقاشی شد که به رغم تفاوت‌های ماهوی در دو ویژگی مشترک‌اند: یک، ایجاز و پرهیز از زیاده‌گویی‌های روایی و دو، در مرز میان عینیت و انتزاع قرار داشتن. هر دو این ویژگی‌ها را از قضا در طبیعت بیش از هر جای دیگر می‌توان یافت.

در هنر غرب، این طبیعت است که مدرنیسم را بنا می‌نهد. کسانی همچون گوگن، وان‌گوگ و سزان اولین نقاشانی بودند که در پی پروژه‌ی عظیم مدرنیسم شهر بزرگ را به سوی طبیعت ترک کردند. بی‌شک مهم‌ترین و اساسی‌ترین مسئله‌ی هر نقاش مدرنیست، جدال میان دو رویکرد عینیت‌گرایی و عدم عینیت‌گرایی یا انتزاع در بازنمایی جهان است. به بیان دیگر، نحوه‌ی بازنمایی جهان در هنر مدرنیسم به میانجی همین جدال، تعیین‌کننده‌ی ارزش اثر نقاشی است. در بیشتر نقاشی‌های انتزاعی ردی از فیگور و طبیعت هست و در بیشتر نقاشی‌های عینیت‌گرا زمینه‌ای از فهم انتزاع. از همین رو، به نظر می‌رسد زمینه‌ی فهم نقاشی شرق دور در سپهری هم از راه دیدن آثار نقاشانی چون مونه، ماتیس، موندریان و کله فراهم آمده است.

سبد خرید ۰ محصول