نگاه نو چهره‌ی مرا هدف می‌گیرد. باربارا کروگر/هنر معاصر پسامدرنیسم/ مونتاژ/ هنرمند امریکایی/ مروری بر آثار باربارا کروگر/Barbara Kruger/

تقابل با کلیشه‌های اجتماعی / کیت لینکر / علی عامری‌مهابادی

طی حدوداً یک دهه، باربارا کروگر (Barbara Kruger) اشیاء بحث‌انگیزی ساخته است: تصاویری که ما را به خود جلب و اغواء می‌کنند، صرفاً برای آن که ما را با واژه‌های سرزنش‌آمیز آشنا سازند. آثار او که معمولاً ابعاد بزرگی دارند، عکس‌هایی را از منابع مختلف رسانه‌ای دربر می‌گیرند که وی بریده، بزرگ کرده و در کنار بیانیه‌ها یا عبارات کلامی قرار داده است. از جنبه تاریخ هنر این آثار در عرصۀ مونتاژ قرار می‌گیرند، اما در برابر انسجام موجود در این ژانر مقاومت می‌کنند، زیرا در هنر او که جسورانه، ستیزه‌جو و بحث‌انگیز است، هیچ نوع رضایت و خرسندی دیده نمی‌شود. هنرِ کروگر، هنر تداخل و تضاد نشانه‌شناختی است.

عملکرد باربارا کروگر بازتاب کشفی است که در کل هنرِ معاصر آشکار است. کشف نیروی شکل‌دهنده تصاویر، ظرفیت نشانه‌ها برای تأثیرگذاری بر ساختارهایِ ژرفِ باورپذیری است.به هر حال وی این شناخت را در خدمت اهداف سیاسی خود به کار می‌گیرد.

هنر باربارا کروگر به استقرار پیکرۀ اجتماعی می‌پردازد. این که جامعه از طریق روش‌هایی، افکار، نگرش‌ها و آرزوهای ما را دیکته و تعیین می‌کند.

کروگر با مجموعه وسایل بصری‌اش در بازنمایی‌های کلیشه‌ای دست می‌برد، قدرت آنان را مختل و تأثیرشان را کم‌رنگ می‌سازد. و فضایی برای آگاهی روشن‌گرانه ایجاد می‌کند. بدین ترتیب وی در چارچوب مکان‌های چندگانه‌ای عمل می‌کند که نشانه‌ها در آن‌ها گردش دارند. او کتاب‌ها، پوسترها، بیل‌بردها، اشیاء مصرفی محبوبی چون تی‌شرت‌ها و کبریت‌های کوچک را تولید می‌کند. آثار کروگر نمایان‌گر نفوذ قلمرو عمومی به خصوصی است. چنان که رسانه‌های بزرگ و کوچک را درهم ادغام می‌کنند. آن‌ها به سیر قدرت در شرایطی که شکل می‌گیرد و خود را تثبیت و تحمیل می‌کند، می‌پردازند.

باربارا کروگر در نتیجه این فعالیت‌ها هم مفسر اجتماعی و هم محرک سیاسی به شمار می‌رود. آثار او در گفتمان هنری معاصر جایگاه و نقشی راهبردی دارند. از یک طرف آثار او بر گسترش اخیر عملکرد هنری گواهی می‌دهند و به گسترش فرهنگ در قلمرو سیاست اشاره می‌کنند؛ در عین حال نمایان‌گر تحولات دو دهه اخیر هستند. پس به نحوی گریزناپذیر با پدیده پسامدرنیسم ارتباط می‌یابند. کروگر نیز مانند بسیاری از نگره‌پردازان معاصر عقیده دارد که پسامدرنیسم سبکی نیست که پس از اضمحلال مدرنیسم به وجود آمده. بلکه عمدتاً موقعیتی تاریخی است که مشخصۀ آن روابط فلسفه نوین است.

در واقع نشان می‌دهد که دیگر مفهوم فردگرایی مطلق و استعلایی که از روشن‌گری به ارث رسیده جایگاهی ندارد. عنصر پسامدرنیسم موضوعی محوری و کنترل‌گر نیست که جدا و «مسلط» بر تاریخ باشد. در واقع همان‌طور که پسامدرنیسم بر نیروی تنظیم کننده قدرت‌های اجتماعی تأکید می‌کند، می‌توان گفت که واژگونی «خود» را هم توصیف می‌کند. کانون توجه اصلی آن عمدتاً ایجاد سوژه و نه سوژۀ خلاق تولید است. – که مضمونی مدرنیستی به شمار می‌رود. زیرا به بررسی چگونگی شکل‌گیری هویت ما از طریق بازنمایی‌های اجتماعی می‌پردازد. کروگر وجه پنهان این فرایند را بررسی می‌کند. و به این موضوع می‌پردازد که بازنمایی، چگونه سوژه‌ها را قانون‌گذاری و تعریف می‌کند.

هنر کروگر مؤلفه‌های دیگری را نیز به نمایش می‌گذارد که علایم تجاری رویکرد پسامدرنیسم هستند.

او نیز مانند بسیاری از هم‌نسلان خود با بازسازی سایر تصاویر و مناسب‌سازی تصویرپردازی رسانه‌ای تصاویر را گسترش می‌دهد. و بدین ترتیب معانی و بیان آن‌ها را تقویت می‌سازد. دستکاری‌های عامدانه او از رده‌بندی‌های زیبایی‌شناختی منحرف می‌شود: هیچ نوع معیار فرم‌گرایی نمی‌تواند آن‌ها را توضیح دهد، درست همان‌طور که به راحتی نمی‌توانند در سنت‌های تثبیت شده پوسترها، عکاسی هنری و غیره جا گیرند. اوبه شیوه‌ای مشخصاً پسامدرن طبقه‌بندی‌ها را محو می‌سازد، تصاویر و واژه‌ها را در هم می‌آمیزد، رسانه‌ها را چندگانه می‌کند و مفاهیم را از سایر رسانه‌ها در کار خود می‌آورد.

سبد خرید ۰ محصول