این صداهای موزون ریتمدار، گاهی دلنشین، گاهی گوشخراش، آیا هیچوقت حقیقتاً شنیده شدهاند؟ آیا اینها صداهایی از ناخودآگاه جمعی یک ملّت اند یا وسیلهای برای بیرون ریختن قِر فراوان انباشته شده در کمرِ یک ملّت؟ اینها جدیاند؟ شوخیاند؟ به کار میآیند؟ یا به هیچ دردی نمیخورند؟ آیا میتوان آنها را موضوع تفکر و تحقیق قرار داد؟ یا هرجور توجه اضافی و حرفزدن در موردشان آب در هاون کوبیدن است؟
مطالب این شماره پیرامون همین سوالات شکل گرفته. ابتدا گزیدهای از اولین و شاید تنها مطلب جدی و تحلیلی دربارهی موسیقی مردمی ایرانی به عنوان نقطهی عزیمت آمده است. پس از آن بابک احمدی در مقالهای از اهمیت هنر مردمپسند گفته است و در نهایت نوشتههای شمیم مستقیمی و باوند بهپور به وجوه اجتماعی و عینیتر موضوع پرداختهاند.