نسترن صارمی در این مقاله به این پرسش میپردازد که تحولات فناورانهی جدید در عرصهی رسانه، و مهمتر از آن، نحوهی انتشار تصاویر چگونه بر زیست و ادراک جمعی ما تأثیر میگذارند. به همین منظور به طرح مفهوم حافظهی جمعی به عنوان عنصر هویتبخشِ جوامع و گروههای اجتماعی مدرن پرداخته و چگونگی برساخت آن از طریق میانجیهای تصویری ـ رسانهای و تحول آن پس از توسعهی رسانههای جدید را مورد واکاوی قرار داده است. امروز در رسانههای اجتماعی، دائماً با انتشار و گردش تصاویری از گذشتهی خودمان مواجه هستیم. تصاویری که گسترهی آنها رویدادها و وقایع تاریخساز تا زندگی روزمره مردمان ایران در یک صد سال گذشته را دربرمیگیرد. او به صورت دقیقتری به نحوهی گردش تصاویر گذشته در رسانههای جدید، و البته ایران، ارتباط آن با برساخت حافظهی جمعی و دلالتهای اجتماعی، فرهنگی آن نیز پرداخته است.
بخشی از مقاله:
اصطلاح «حافظه جمعی» را نخستین بار هوگو فن هفمانستال، شاعر و نمایشنامهنویس اتریشی در سال ۱۹۰۲ جعل کرد. اما این جامعهشناس فرانسوی موریس هالبواکس بود که مطالعات جامعهشناختی درباب حافظهی جمعی را پایهریزی کرد. هالبواکس خاطرات فردی و جمعی را ابزارهایی میداند که به هویت اجتماعی و احساس تعلق افراد به گروههای اجتماعی در زندگی افراد قوام میبخشند. اگرچه پس از هالبواکس، مباحثات پیرامون این مضمون توسعه یافته است، اما هستهی اصلی بحث او همچنان حائز ارزش و اعتبار است. گروههای اجتماعی تصورات خود از جهان را با شکل دادن مدام به نسخههای تازهای از گذشته شکل میدهند. حافظهی فردی در پیوند با بافتار این حافظهی جمعی در هر دوره، عناصر خاصی از تاریخ گذشته را برای افراد برجسته میکند. این فرایند گروههای اجتماعی مختلف را قادر میسازد تا با حافظههای متفاوت از گذشته، و تفاسیر متفاوت از رویدادهای یکسان، مرزهایی بیافرینند که آن ها را از یکدیگر متمایز میکند. بدین معنا حافظهی جمعی توأمان واجد عنصر انسجامبخش درون یک گروه و نیز تمایزبخش نسبت به گروههای اجتماعی دیگر است.
اگر در آغاز شکلگیری تاریخ دولتـ ملتها پاسخ دادن به این پرسش که چه کسی حق دارد حافظهی جمعی را روایت کند محدود میشد به نهادهای حکومتمندی و متخصصان آن ها، پس از شکلگیری رسانههای جمعی و امروز رسانههای اجتماعی میانجیها و فاعلین این عرصه متکثرتر و نزاع بر سر این فرایند پیچیدهتر شده است. به جز نهادهای دولتی/رسمی و مؤسسات تخصصی، گفتارهای علمی و نخبهگرایانه، رسانهها نقش تعیینکنندهای در این عرصهی نزاعِ احضار گذشته، بازی میکنند. درواقع میانجیهای گزینش/برساخت، عاملیت و مناسبات ساختاری اجتماعی، فرهنگی مرتبط با این فرایندها، استراتژیهای روایتگری، همه و همه در حال عمل هستند.
تاریخ تصویری که ما از ایرانِ یک صد سال اخیرــ از رویدادهای پراهمیت سیاسی اجتماعی تا شیوهی زیست مردمان آن ــ در دسترس داشتهایم، به عنوان یکی از میانجیهای مهم و اثرگذار بازسازی گذشتهی جمعیمان همواره تحت تأثیر منازعات سیاسی ـ اجتماعی قدرت بوده است. بایگانی تاریخ تصویری مدرن ایران اساساً پراکنده، گسسته، و بعضاً مخدوش و گم گشته است. شاید انفجار بمبی که گماشتگان محمدعلیشاه قاجار در دوران استبداد صغیر در عکاسخانهی آنتوان سوروگین کار گذاشته بودند، که پنج هزار نگاتیو شیشهای او را از بین برد، تمثیل فشردهای از نسبت بایگانی و حافظهی تصویری ما ایرانیان با تاریخ پرتلاطم ایران مدرن باشد. در دوران پهلوی اول نیز دوهزار نگاتیو دیگر او توقیف شد، تا پروژهی تجدد و بازنمایی تصویری همبستهی آن در منطق حکمروایی تازه جاری شود. همین قصهی آشنا، سرگذشت بایگانی تصویری تاریخ مدرن ایران را به خوبی آشکار میکند.