بخشی از متن:
طراح هزارتوها، روایت نمایشگاه بکتاش سارنگجوانبخت در گالری آبانبار و با عنوان انفرادی است. تعدد عناصر محوری آثار سارنگ که در قالب طراحی، چیدمان و آثار حجمی ارائه شده، نشاندهندهی میل او به خلق نوعی جامعیت است که در واکنش به پرسشهای کلانی دربارهی نسبت انسان و تاریخ شکل میگیرد. آیا این پرسشها، و تناقضها و پیچیدگیهای تاریخ سبب شده پروژه هنری او ماهیتی بغرنج و پرابهام داشته باشد؟ اساسا تفسیر تاریخ عملی است وابسته به «زبان» که توسط زبان بازگویی و روایت میشود. به رغم آن که طراحی به بهترین نحو بیانگر هنر سارنگ است. اما او به جبران محدودیتهای «تصویر»، به کار با سایر رسانهها و اجرای چیدمانهای چند رسانهای روی آورده است.
موضوع هنر بکتاش سارنگجوانبخت «تاریخ» است، بنابراین آثار او بیش از آنکه محل تامل درونی باشند، به «بیرون» اشاره میکنند. او گرچه در تحلیل هنری، هنرمندی مفهوم گراست، بر خلاف اکثر هم قطارانش هویت هنری خود را صرفا در ایدهپردازی و رویکردهای نظری خلاصه نکرده و در تکنیک و فرم حساسیت به خرج میدهد. اگر چه محتوای فکری کار سارنگ ریشه در نگاه تیرهی نقاشانی مانند پیتر بروگل، فرانسیسکو گویا و ماکس بکمان به تاریخ و روان تیره بشری دارد.
اما در جایی از تاریخ هنر، به معنای اخص عبارت، «بیرون» میزند و به تصاویری ارجاع میدهد که به لحاظ سنتی در حیطه هنر طبقهبندی نشدهاند، اما نقشی پررنگ در ساخت، کنترل، توسعه و تخریب جوامع ایفا کردهاند. پرترهها، جمعیتها، ساختارها و فضاها هریک چون بازیگرانی در صحنهی هنر او ظاهر میشوند. اما بازیگران اصلی کدامند؟ انسان تاریخ را میسازد یا ساختارها/سیستمها؟ این نمایشگاه ارجاعات مشخصی به لحظات تاریخ سیاسی ایران دارد که در کار بکتاش سارنگجوانبخت تازه است.