
رویین پاکباز در این نوشتار به مروری اجمالی بر زندگی هنری بهمن محصص میپردازد. متن با زندگینامهی مختصری از هنرمند و ماجرای آغاز فعالیت هنری او آغاز میشود. در ادامه نویسنده با نگاهی تحلیلیتر به زندگی هنری او میپردازد. سپس به تحلیل نمونههایی از آثار هنری پرداخته. آثاری که شامل مجسمهها، نقاشیها و چاپهای دستی میشود.
پاکباز در سرتاسر نوشتار خود برای توضیح موقعیت هنرمند و دیدگاه او نسبت به هنرش از نقل قولهای خود هنرمند کمک میگیرد. به گمان نویسنده شخصیتها و پیکرههای موجود در آثار محصص، در پی نشان دادن مفاهیمی عام و نمادین از وضعیت معاصر هستند. ایدهی محورین متن بر موقعیت منحصر به فرد محصص در عالم هنر متمرکز است. نویسنده معتقد است. او با تعمق در سنت پیکرهسازی مدرن و در عین پیروی از هنرمندان بزرگ دورهی مدرن همچون به گفتهی خود محصص بروگل و گویا. به سبک بدیع و متمایز خود دست یافته است. از همین روی او را هنرمندی تکرو و متکی به خود میداند.
بخشی از مقاله:
در اسفندماه ۱۳۴۳، هنگامى كه بهمن محصص مجموعهاى از جديدترين نقاشىهايش را در تالار ايران (قندريز) به نمايش گذاشته بود با او آشنا شدم. تصويرى كه از اين نخستين آشنايى با محصص در ذهنم شكل گرفت، تا مدتها نيز باقى ماند. رفتار اشرافمآبانه و برخورد پرخاشگرانهاش با بينندگان سؤالكننده بود. حتى بر قضاوتم درباره نقاشى او تأثير منفى گذاشت. درگذر نيم قرن از آن زمان بسيارى چيزها تغيير كردهاند. امروز محصص و هنرش را جور ديگرى میتوان ديد.
محصص به سال ۱۳۰۹ در رشت متولد شد. (میگفت نسب من از پدر به امپراتوران مغول میرسد و از مادر به خاندان قاجار). در نوجوانى مقدمات نقاشى را نزد محمد حبيب محمدى آموخت. همواره از اين معلمش به نيكى ياد مىكرد. نخستين بار نقاشىهايش را در قرائت خانه رشت به نمايش گذاشت (۱۳۲۵). بعداً در تهران اقامت گزيد. چند ماهى نيز شاگرد جليل ضياءپور بود. به انجمن خروس جنگى پيوست. سپس سردبيرى چند شماره مجله ادبى ـ هنرى پنجه خروس را بر عهده گرفت. همان زمان با نيما يوشيج آشنا شد و طرحى هم از چهره او كشيد…