نگاهی به بهمن محصص
بنا به بحثى كه ديگر كهنه شده نيّت پديدآورندهى اثر هنرى تعيينكنندهى معناى آن اثر نيست. برداشت افراطى اين ديدگاه پديدآورنده را آدمى مرده به حساب مىآورد، و اثر با ورود به مدار ارتباط اجتماعى، يعنى به مجرد انتشار و قرار گرفتن در دسترس مخاطبان، زندگى مستقل خود را آغاز مىكند. بابک احمدی اما با بیان ویژگیهای رفتاری و اخلاقیات بهمن محصص در این مقاله به اهمیت مؤلف و نگاه او به مقولهی خلق اثر هنری پرداخته است.
بیشک نگاه بهمن محصص به اطراف و جهان آن روزگارش دلیلی برای آثاری است که خلق کرده و امروزه تحلیل میشود. به عقیدهی احمدی در اثر نشانههاى گفتمان چيرهى دوران، صورتبندى دانايى مسلط و علامتهاى فرهنگ روزگار از طريق گزينش سبك و شيوهى بيان است كه باقى میماند و گرفتن سبك مؤلف يعنى نكتهاى را از نظر دور كردهايم.
بخشی از مقاله:
بهمن محصص بزرگترين نقاش در تاريخ نقاشى ايران است. هر چه مىخواهيد به گذشتههاى دور برويد، هرچند آنجا چندان كارهاى بزرگى نخواهيد يافت، يا آن همه نقاشهاى معاصرش را به ياد آوريد. كسى رقيب او نيست. هر نام از بزرگان هنرهاى تجسمى را كه پس از او كار كردند از ذهن بگذرانيد، باز او بزرگترين است. كسى كه مدرسهى هنرى درست و حسابى نرفته بود. خودش شكلها و رنگها را كشف كرده بود.
حدود چهارده سالگى معلمى داشت به نام محمد حبيب محمدى كه واقعاً چيز درخورى نكشيده بود. اما نگاه به دنيا از زاويهاى خاص يا به شيوهاى نامتعارف را به او ياد داده بود. در ميانهى دههى ۱۳۲۰ هم چيزهايى از جليل ضياءپور آموخته بود. اما در اصل هنرمندى خودساخته بود. محصص از همان آغاز كار كه قلممو در دست گرفت. و ديرتر كه شوق مجسمهسازى يافت. شيوهى بيان مدرنى را پايه گذاشت، رشد داد و با همان شيوهى تقليدناپذير كارش را به پايان رساند.