بهرغم آنکه امروزه، در ادامهی سنتی نسبتاً قدیمی، «آرت» و «کرافت» در پارهای موارد بهعنوان مترادف به کار میروند، یا اصراری وجود داشته و دارد که بهعنوان مترادف بهکار برده شوند، هویت این دو، بهویژه در دورهی مدرن، اگر نگوییم در تعارض، دستکم در تمایز با دیگری مشخص میشود. مطالب این مجموعه کوششیست ابتدایی برای ورود به بحث نسبت «هنر» و «فن»، هم از منظر توصیفی و هم از منظر تجویزی. از حیث توصیف، گسست آرت و کرافت از یکدیگر رویدادی تاریخی است که صرفاً در متن تحولات کلانتر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی قابل فهم است. از حیث تجویز اما، تأمل در گسست آرت و کرافت تأملی است انتقادی که به گسست مزبور صراحتاً بهعنوان نوعی خسران کلی یا جزئی نگاه میکند؛ و باز تأمل مزبور، در کندوکاو خود در مفهوم «کرافت/ فن/ صناعت»، به امکان احیای قابلیتهایی میاندیشد که در دورهی مدرن بعضاً فراموش یا حتی انکار شدهاند. در مجموعهی حاضر، بحثها عمدتاً ذیل ایدهی «فایدهمندی» بهعنوان یکی از وجوه ممیزهی اصلی آرت و کرافت در معانی امروزی کلمه طرح شده است، اما باید دانست که گسترهی این بحث، از جهات مختلف، بسیار وسیعتر از این است و آنچه در اینجا آمده چهبسا صرفاً نوعی طرح بحث اولیه باشد.
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.