بخشی از مقاله:
تاریخچه کوتاه یک همکاری طولانی؛
در ۱۹ اوت ۱۸۳۹ در تالار اجتماعات آکادمی علوم فرانسه در پاریس که مملو از متخصصان و محققان گوناگون بود، لوئی آراگو اختراع داگر را به همگان معرفی کرد. این دانشمند مشهور که عکاسی را اساسا یک وسیلهی تحقیقاتی میانگاشت، در سخنرانی خود اشارهای به طیف وسیع دیگر کاربردهای مسکن این وسیله نکرد. او در مثالی که برای اثبات سودمندی این وسیله ارائه داد، به رشتهی مصرشناسی استناد کرد:
«پس از مطالعهی دقیق عکسهای گوناگونی که در این جا به نمایش درآمده اند، همگی اذعان خواهید کرد که چنین وسیلهی کپیبرداری سریع و دقیقی، میتوانست در جریان حفاریهای باستانشناسی در مصر موجب منفعتهای فراوانی شود. مسلما از این تصور شگفتزده خواهید شد که اگر عکاسی در سال ۱۷۹۸ شناخته شده بود، کارشناسان امروز از دیوارنگارههای مهم بسیاری که به خاطر طمع اعراب و تخریب عدهای از مسافران برای همیشه از دست رفتهاند، تصویر دقیقی در دست داشتند. برای کپیکردن میلیونها و میلیونها هیروگلیفی که درون و بیرون عمارتهای عظیم تب، ممفیس و کارناک را پوشانده است، به یک گروهان نقاش نیاز است. ولی با داگرو تایپ، یک نفر به تنهایی قادر به انجام این وظیفهی سنگین است. طیف وسیع هیروگلیفهای آثار مهم و از نظر هنری باارزش که در جریان حفاریهای موفقیتآمیز مادر مصر شناسایی شدند، یا به اشتباه ثبت شدهاند و یا تنها از روی سهلانگاری مورد قبول قرار گرفتهاند. در صورتی که اگر انستیتو مصرشناسی به دو یا سه فقره دوربین داگر مجهز باشد، جای تمام اینها را رونوشتهایی واقعی خواهد گرفت. گذشته از این، نتایج به دست آمده به کمک این دوربینها، از کار ماهرترین نقاشان نیز، هم از نظر دقت و هم از نظر انتقال حال و هوای اصلی اثر، فرسنگها فاصله خواهد داشت. علاوه بر این، چون تصاویر عکاسی بر مبنای اصول هندسی به وجود میآیند، ما را قادر میسازند تا به کمک چند مشخصهی خاص ابعاد دقیق رفيعترین و غیرقابلدسترسترین بخشهای یک عمارت را به دست آوریم.»
این برقراری ارتباط میان عکاسی و مصرشناسی در نخستین سالهای اختراع دوربین عکاسی، مسلما تصادفی نبود. از نیمهی اول قرن نوزدهم به بعد، به خصوص پس از لشگرکشی ناپلئون به آفریقا، سرزمین فراعنه، اروپائیان، و به ویژه فرانسویان و انگلیسیها را مسحور شگفتیهای خود کرده است. نخستین حفاریهای باستانشناسی در مصر که با سرپرستی ژنرالهای جاهطلب ارتشی صورت میگرفت. هر چند بخشی از یک جنگ نظامی بود اما در عین حال یک فعالیت فرهنگی در مقیاس عظیم نیز بود. ناپلئون در جریان کشورگشایی بیسابقهی خویش، بیش از پنجاه کارشناس، هنرمند و مشاور فنی را به استخدام خود در آورده بود. این عده مأموریت داشتند به کمک تصاویر، کلمات تمام گنجینههای باستانی مصر و نیز تاریخ طبیعی و وضعیت فعلی آن را ثبت و گردآوری کنند. این مجموعه اطلاعات جامع و مانع، سپس در مجموعهی «شرح مصر» که در مجلدات متعدد بین سالهای ۱۸۰۹ تا ۱۸۲۲ منتشر شد، گردآوری شدند. در همین سال ۱۸۲۲ بود که شامپويون تلاشهایی را که از هشت سال قبل توسط توماس یانگ آغاز شده بود تکمیل کرد و موفق به کشف رمز سنگ رزتا شد. حالا دیگر میشد هیروگلیف را «خواند» و این پیشرفت بزرگ علمی، راه را برای مصرشناسی مدرن هموار کرد.
نخستین عکس از یک هرم؛
عکاسی از مصر وسوسهای مقاومتناپذیر بود و آرزوهای آراگو خیلی زود به تحقق پیوست. کمتر از دو ماه پس از آن که دولت فرانسه امتیاز فرآیند «داگر» (یعنی همان عکاسی) را به دست آورد، نخستین داگروتیپها به خاک مصر برده شدند. در واقع دو نقاش _اوراس ورن و فردریک گوپیل فسکه_ نخستین عکسها را در قارهی آفریقا گرفتند. آنها ۲۱ اکتبر ۱۸۳۹ از بندر مارسی با کشتی راهی آفریقا شدند و از ۷ نوامبر همان سال کارشان را آغاز کردند. نوئل ماری پیمال لربور، عدسیساز مشهور پاریسی پیش از حرکت، دوربینهایی را که خودش ساخته بود در اختیار آنها گذاشت و اصول ابتدایی کار با سیستم داگر را به آنها آموزش داد. در عوض قرار شد که آن دو نیز عکسهایی را که در جریان این سفر میگرفتند برای او بیاورند.