نگاهي به انقلاب فرهنگي بعد از چهار دهه
متن «فرهنگ و انقلاب، سال صفر»، نگاهی به انقلاب فرهنگی بعد از چهار دهه دارد. دانشگاه یکی از نقاط اصلی اتصال جریانهای سیاسی و فرهنگی در میدانهای اجتماعی است. همچنین از نهادهای اساسی برای تجربهی زندگی اجتماعی بعد از انقلاب بود که دستخوش دگرگونیهای شدید و پردامنهای شد. طی روندی طولانی تکوین یافت تا به وضعیت فعلی رسید. وضعیت فعلی دانشگاه بهگواهی هرکس که کمترین جدیتی در کار نظری داشته باشد البته وضعیتی اسفناک است. در برخورد با این وضعیت که خواهناخواه بهشکلی گریبانگیر عرصهی هنر هم میشود. آنچه در مقام نقد گفته شود ناگزیر طنین مرثیهناکی خواهد داشت. همچنانکه در اغلب موارد دیگر عرصههای حیات اجتماعی نیز چنین میشود.
این مرثیه در پس خود فیگورها، رویدادها و مقاطع حساس تاریخی را به بازاندیشی فرامیخواند. تا شاید بهگونهای دریغناک زمینهساز تأمل در نفْس باشد. یکی از آن مقاطع تاریخی که رد و نشان خود را تا به امروز بر ساختار و محتوای دانشگاه به جا گذاشته در آن پروژهای نمود مییابد که تحت عنوان کلی انقلاب فرهنگی شناخته شده است. دگرگونی ساختاریای که در قالب انقلاب فرهنگی در دانشگاه دنبال میشد تحت تأثیر شرایط بعد از انقلاب و رقابتها و تنشهای سیاسی برآمده از آن مطرح شد.
انقلاب فرهنگی، در قالب یکی از مظاهر و نمودهای شاخصِ شکست در مدرنشدن، تجسم ویژهای است از آن وضعیتی که از زمان جنبش مشروطه نشان خویش را بر چهرهی این جامعه زده و هر بار به جلوهی تازهای در هیئت توهم، ناآگاهی، انحصارطلبی، باززایی موج تعصب، هراس از غیریت و گرایش به حذف عناصر و عوامل بیگانه با خویش در سرنوشت ما جلوهگر میشود. اگر انقلاب فرهنگی را پروژهای ناظر به فرهنگ و دانشگاه در نظر آوریم، نگاه این مقوله بیشتر معطوف به کدام حوزه بوده است؟
بخشی از مقالهی:
امروز آنچه در عرصهی هنر تجسمی ایران میگذرد. نسبتی سلبی یا ایجابی با دانشگاههای هنر دارد. این وضعیت با شکلگیری گرایشهای نظری هنر در دانشگاه صورت دیگری به خود میگیرد. آنچه در قالب هنر تجسمی در محیطهای نمایشگاهی عرضه میشود. در تلاش برای پیوندیافتن با گفتمانی شکل میگیرد که متکی به برخی مباحث پراکنده پیرامون تاریخ هنر، نقد و نظریه است.
چنین مباحثی در بستر دانشگاه میتوانند صورت نهادی به خود بگیرند. در نتیجه هرچند فعالیتهای معطوف به تولید هنر ارتباط هرچه کمتری با دانشگاه پیدا میکنند. شکل بروز این فعالیتها تا حد زیادی متأثر از وضعیت گرایشهای نظری هنر و در چارچوبی گستردهتر وضعیت علوم انسانی در دانشگاه است. …