امر شگفت: کشف دوباره‌ی واقعیت/ وحید حکیم

وحید حکیم در این مقاله به تجربیات و آثار داوود امدادیان، محمد خلیلی و شهریار توکلی نگاهی داشته است. به اعتقاد او هر یک به روش خود، و با نگاهی میانه‌روانه، در مرزهای امر شگفت به سر برده‌اند. به‌کارگیری کلمه‌ی «شگفت» در این مقاله بیشتر به این دلیل است که برخی از عناصر تصویرشده در آثار داوود امدادیان و محمد خلیلی در حین ابهت اغراق‌آمیزشان به‌طرزی بیش‌وکم «نامنتظر» و «نامعمول» بر پهنه‌ی تصویر ظاهر می‌شوند. در مورد عکس‌های شهریار توکلی به دلیل درک «لحظه‌ی خاص»، امر رازآمیز، نامنتظر، خیالین و رؤیاگون گاه جای امر شگفت می‌نشینند. او بر تجربه‌ی هر یک از این هنرمندان درنگی مستقل داشته است و قیاس یا تناظری مستقیم و مصداقی میان آثار آنان برقرار نمی‌کند. او با این روش امر شگفت را نه تنها از طریق خوانش نشانه‌ها بلکه از خلال «حال‌وهوای» آثارشان درک می‌کند.

بخشی از مقاله:

درخت، یا «مضمون درخت» دستمایه‌ی دورانی طولانی از فعالیت هنری داوود امدادیان است. درختی که گاه به سیاقی هندسه‌وار میل دارد هیئت خود را به فرم مربع نزدیک کند. اما بهتر است بازی هیئت درخت با فرم مربع را در آثار این هنرمند صرف مطالعه‌ای در راستای یافتن زبانی مدرنیستی به حساب نیاوریم. چنین تجربه‌ای در زبان هنر، راه‌هایی ساده‌تر و صریح‌تر را در مسیر تاریخ هنر پیموده است. با تأمل بر درخت‌های مکرر این هنرمند و شیوه‌ی بازنمایی و نگاه او، رد و نشان جهانی پیش‌روی ما گشوده می‌شود که اتفاقاً مدرنیسم هنری سعی در هر چه کم‌رنگ‌تر کردن نقش آن داشته است. این‌سان، درختِ تصویرهای او در عین ادای احترامی به فرم آرکی‌تایپیک مربع، با رؤیاگونگی پرهیمنه‌اش قاطعیت آن فرم را در چشمان ما بی‌اثر می‌کند. در پرده‌های او تنش، حالت، و نیز رفتار غمزه‌وار رنگ و سایه‌روشن، برای نمایش نور و حیات در چیزها به‌کار گرفته می‌شود.

سبد خرید ۰ محصول